تحلیل کانونیسازی در فیلمنامه روز واقعه نوشته بهرام بیضایی و فیلمِ شهرام اسدی
چکیده این پژوهش با رویکرد روایتشناسی ژرار ژنت در مبحث کانونیسازی و نظریۀ مکمل مایکل تولان دربارۀ وجوه سهگانۀ کانونیسازی به مقایسۀ فیلمنامۀ روز واقعه نوشتۀ بهرام بیضایی و فیلم اقتباسی شهرام اسدی میپردازد. مسئلۀ اصلی تحقیق این است که دو رسانۀ نوشتاری و سینمایی چگونه از طریق کانونیسازی داستان را روایت کردهاند. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است و دادهها از بررسی صحنهها و گفتوگوهای اصلی دو متن استخراج شده است. نتایج نشان میدهد در فیلمنامه روز واقعه، کانونیسازی بیشتر بر پایۀ گفتوگوهای پرسشمحور، جابهجایی مداوم میان کانونیسازی بیرونی و درونی، و ارجاعات مکرر به پیشواقعهها شکل گرفته است. این شیوه، شخصیت شبلی را در مسیر تردید تا کشف حقیقت در مرکز توجه قرار میدهد. در مقابل، فیلم «روز واقعه» با بهرهگیری از زبان تصویر، نمادهای بصری (مانند بیابان و راههای بیانتها) و میزانسنهای آیینی، کانونیسازی را از سطح گفتار به سطح دیداری منتقل کرده است. بدین ترتیب، فیلم بر تنهایی و سرگشتگی شبلی تأکید بیشتری دارد و تجربۀ عاطفی و حسی مخاطب را پررنگتر میسازد. در مجموع، مقایسۀ دو رسانه نشان میدهد که فیلمنامه بیش از هر چیز به تحلیل مفهومی و ایدئولوژیک واقعه متکی است، در حالی که فیلم با استفاده از امکانات سینما، کانونیسازی را به عرصۀ ادراک حسی و تجربۀ بصری میکشاند و بدینگونه، تأثیر عاطفی و دراماتیک روایت را بهواسطۀ درهمتنیدگی بیشترِ کانونیسازی بیرونی و درونی، افزایش میدهد. واژگان کلیدی: کانونیسازی، روز واقعه، بیضایی، اسدی.