دانشجوی دکتری زبانشناسی دانشگاه اصفهان
چکیده: (9150 مشاهده)
در مقالۀ حاضر بهشیوهای تحلیلی و تطبیقی، استعارۀ مفهومیِ «عشق جنگ است» بهمنظور درک و فهمِ دلدادگی و دلربودگی و سخن گفتن از آن، در دیوان سرودههای عاشقانۀ حافظ و پترارک در چارچوب نظریۀ استعارۀ مفهومی بررسی شده است. باوجود شباهتهای بنیادین بسیار در درونمایۀ استعاری مزبور، دو تفاوت عمده در تصویرپردازیِ حافظ و پترارک از این استعارۀ مفهومی بهچشم میخورد: نخست آنکه حافظ در کاربرد خود از استعارۀ مفهومی «عشق جنگ است» از تعبیرها و اصطلاحات جنگی بیشتری استفاده میکند؛ دوم آنکه عشق در شعر پترارک در بسیاری موارد در تصویر خداوندگار عشق، کوپیدون در افسانههای رومی، پدیدار میشود که با کمان و پیکان خود دل عاشق را نشانه میرود و او را گرفتار میکند؛ اما در شعر حافظ با چنین تصویرپردازیِ صریحی که به نیروی مجرد و نادیدنیِ عشق در چهرۀ یک ایزد جان و شخصیت ببخشد، روبهرو نیستیم؛ بلکه درعوض این معشوق یا ابروان وی است که بهگونهای استعاری از مژگان ناوک روانۀ دل عاشق میسازد و روح وی را تسخیر میگرداند.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
آسیب شناسی مکاتب و رویکردهای ادبیات تطبیقی دریافت: 1395/10/27 | پذیرش: 1396/3/24 | انتشار: 1396/4/1