دانشگاه شهید بهشتی
چکیده: (7580 مشاهده)
بررسی چگونگی روابط میان یک متن با متن/متنهای دیگر از مباحثی است که در حوزه نقد، از جمله ادبیات تطبیقی قرار میگیرد. متنهای آستانهای از بخشهای ترامتنیت به حساب میآیند و مناسبات درون و بیرون متن را تبیین میکنند.
«متنهای آستانهای» از اصطلاحاتی است که از دل مناظرهها در محافل ادبی فرمالیستها، ساختارگراها و بینامتنیها بر آمد و با عنوان پیرامتن(ها) [paratext(s)] نیز شناخته میشود. این متنها، عامل یا عوامل تأثیرگذار و سازنده بیرون از متن است که باعث ایجاد انگیزه شده، منجر به خلق و شکلگیری اثر میشود؛ مخاطب را به دنیای درون متن دعوت میکند و او را با زوایای پنهان زندگی، محیط، روابط اجتماعی و احوال نویسنده بهتر آشنا میکند؛ در حقیقت، این متون، آستانههایی است که مخاطب برای ورود به جهان درون متن باید از آن گذر کند. از این رو، توجه به متنهای آستانهای وستانهایو دو دریافت آنها میتواند بسیاری از نقاط تاریک و پنهانِ جهان متن را روشن کند و یا پاسخ پرسشها و ابهاماتی که در مورد اثر، خالق آن و زندگی او وجود دارد بیابد.
نگاهی کوتاه به متون ادبی نشان میدهد که بخشهایی از متن، به ویژه در دیباچهها، وجود دارد که در ساختار متون از بخشهای ثابت بوده و همیشه وجود دارد مانند «در توحید باریتعالی»؛ در «نعت پیامبر و اولیا»؛ «سبب تألیف» اثر. در این مقاله ضمن معرفی متنهای آستانهای، با آوردن نمونههایی، ارتباط این متنهای آستانهای با ادبیات تطبیقی بررسی و نشان داده میشود که عناصر و عوامل بیرون از متن هم در شکلگیری یا به طور کلی در آفرینش اثر ادبی نقش انکار ناپذیر دارند.
دریافت: 1395/6/13 | پذیرش: 1395/9/1 | انتشار: 1395/12/18