Rastad E, Gholam Hosseinzadeh G H, Nguyen Thi Hien G. A comparative study of Nothingness in Rumi's view in Masnavi and Buddhist texts, Prajñāpāramitā and Mūlamadhyamakakārikā. CLRJ 2020; 8 (4) :1-21
URL:
http://clrj.modares.ac.ir/article-12-42609-fa.html
1- زبان و ادبیات فارسی، مرکز آموزش عالی اقلید، اقلید، ایران ، erastad@yahoo.com
2- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
3- دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (2674 مشاهده)
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن میتواند به یکی از مسائل مهم هستیشناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهرهگیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیتهای شاعرانه، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار میروند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است.
در این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان میدهد عدم خواندن ماهیت پدیدههای جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیدهها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوتها را میتوان در نوع معرفت و هستیشناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حقتعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم میرود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.