تأثیر کلیشه‌ها و استروتایپ‌های ذهنی پولاک بر سفرنامۀ او

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
4 استادیار گروه ادبیات تطبیقی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تهران، ایران
چکیده





فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش‌های ادبیات تطبیقی

دورۀ 10، شمارۀ 4 زمستان 1401، صص131-155




سفرنامه‏‏ها از جمله منابع انواع سبک ادبی هستند که به یاری تصاویری که سفرنامه‌نویس در آنها به ثبت رسانده است اطلاعات مهمی را دربارۀ پیشینۀ تاریخی، فرهنگی، هنری، مردم‏شناسی و ... یک کشور در اختیار پژوهشگران قرار دهند؛ بنابراین در بازسازی تاریخی ـ اجتماعی یک کشور سهمی بسزا دارند. تعریف ساده و کلیشهای تصویرشناسی یا ایماگولوژی[1]، که در ادبیات تطبیقی رویکردی میان‌رشته‌ای دارد، عبارت از بررسی تصویر دیگری در متون ادبی خودی و برعکس آن، یعنی مطالعۀ تصویر خودی در متون ادبی دیگری است.

هر قدر نگاه نویسندۀ سفرنامه دقیق‌تر باشد، گزارش جامع‏تری در سفرنامۀ خود ارائه می‏دهد و اعتبار آن را بیشتر می‏کند. انتقال درست این اطلاعات نیز به میزان درستی سفرنامه کمک می‌کند. اگر نویسنده‌ای در هر یک از این مراحل دقت لازم را نداشته باشد، آگاهانه یا ناآگاهانه، در ثبت دقیق گزارش‏ها به خطا می‌رود و حقیقت یا بخشی از آن مغفول می‏ماند. از سوی دیگر، نمی‌توان تأثیر کلیشه‌ها (استروتایپ)[2] و رسوبات ذهنی نویسنده را بر آنچه به نگارش درمی‌آورد نادیده گرفت. به همین دلایل، چندان از متون ادبی انتظار تجلی واقعیت و حقایق وجود ندارد و از این لحاظ نمی‌توان اثر ادبی را با حقایق و پژوهش‌های علمی مقایسه کرد. سفرنامۀ پولاک؛ ایران و ایرانیان شامل شرح تصاویری است که پولاک، پزشک اتریشی، در ایران دیده و نوشته است. این مشاهدات، که به اواخر دورۀ قاجار در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه برمی‌گردد، به دو بخش کلی تقسیم می‏شود: بخش اول شامل تعداد نفوس، جغرافیا، آداب و عادات‌ غذایی، پوشاک و ... ؛ و بخش دوم شامل نظام حکومتی، دربار، مناسبت‌‌های درباری، بیماری‏ها، روش‏های طبابت و مداوا، داروها و ... است. ادعای پولاک در این است که مطالب مندرج در سفرنامۀ خود را دقیق و بدون غرض‌ورزی یا اشتباه مکتوب کرده است، در صورتی که با مطالعۀ این مقاله و شواهدی که ذکر خوهد شد درمی‌یابیم که چنین ادعایی صحت چندانی ندارد.




[1] .Imagology



[2]. Stéréotype استروتایپ تفکر، تصویر یا باوری دربارۀ یک شخص، یک مکان یا یک فرهنگ است که از پیش تعیین شده و، فارغ از درستی یا نادرستی، گروهی آن را پذیرفته‌اند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


ــ اشرف، احمد. (1368)، «نقد و بررسی سفرنامۀ پولاک؛ ایران و ایرانیان»، تهران: مجلۀ ایران‌شناسی، زمستان، ش 4.
ــ پولاک، یاکوب ادوراد (1368)، سفرنامۀ پولاک؛ ایران و ایرانیان، کیکاووس جهانداری، چاپ دوم، تهران: انتشارات خوارزمی.
ــ جوادی، حسن (1345)، «بحثی دربارۀ سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و نویسندۀ آن جیمز موریه»، تهران: مجلۀ وحید، شمارۀ 36.
ــ حداد عادل، غلامعلی (1379)، دانشنامۀ جهان اسلام، جلد پنجم، تهران: بنیاد دایرهالمعارف اسلامی.
ــ زینی‌وند، تورج و پروین امیری (1396)، «تصویرشناسی فرهنگ ایرانیان در آیینۀ سفرنامۀ پولاک»، تهران: فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی ایرانیان، ص 23-39.
ــ عبدالکریم اسمعیلی (1393)، «ایران‌شناسی از منظر سفرنامه‌های اروپاییان عهد قاجار»، مؤسسۀ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
ــ ﻋﻠﻮی، ﻓﺮیﺪه (1385)، «ﻧﮕﺎه در ﺳﻔﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و ادﺑﯿﺎت ﺳﻔﺮ»، چهارمین همایش ادبیات تطبیقی.
ــ علوی‌زاده، فرزانه (1393)، «تصویر ایران و ایرانی در سفرنامۀ شاردن؛ تأملی در انگاره‌آفرینی و کلیشه‌ها در ذهنیت سفرنامه‌نویس»، جستارهای ادبی، شمارۀ 185، ص 147-170.
ــ کرزن، جورج ناتانیل. (1387)، ایران و قضیۀ ایران، غلامعلی وحید مازندرانی، چاپ ششم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
ــ مصاحب، غلامحسین (1345)، دائره‌المعارف فارسی، چاپ اول، تهران: انتشارات فرانکلین.
ــ نامورمطلق، بهمن (1388)، «درآمدی بر تصویرشناسی؛ معرفی یک روش نقد ادبی و هنری در ادبیات تطبیقی»، مجلۀ مطالعات ادبیات تطبیقی، سال سوم، ش 12، صص 119-138.
ــ نانکت، لاتیشیا (1390)، «تصویرشناسی به منزلۀ خوانش متون نثر معاصر فرانسه و فارسی»، ترجمۀ مژده دقیقی، فصلنامۀ ادبیات تطبیقی، ص 100-115.