بررسی تطبیقی الگوی کانونی سازی نمایشنامه های لیلی و مجنون و مجنون لیلی

نویسندگان
دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
راوی مفهومی بنیادی در تحلیل متون روایی است و کانونی‌سازی به عنوان عنصری بینابینی، از یک‌سو به داستان و شخصیّت‌های داستانی مربوط می‌شود و از سوی دیگر به کلام راوی. لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات نمایشی فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات نمایشی عرب، همچون سایر متون نمایشی شامل دو جزءِ گفت‌وشنود و توضیحات صحنه‌ای هستند. صابری و شوقی در گفت‌وشنود، خود را پشت گفتار شخصیّت-هایی که می‌آفرینند، مخفی می‌کنند و برخلاف آن در توضیحات صحنه‌ای مستقیماً با خوانندگان خود صحبت کرده و اطّلاعات مختلفی به ایشان می‌دهند تا کنش را بهتر بفهمند و بهتر مجسّم کنند. به این‌ ترتیب می‌توان گفت هر دو نوع کانونی‌سازی بیرونی و درونی در لیلی و مجنون و مجنون لیلی یافت می‌شود: در توضیحات صحنه‌ای، خود نویسنده، کانونی‌سازی بیرونی را انجام می‌دهد و در گفت‌وشنودها به وسیله‌ی شخصیّت‌های نمایشنامه کانونی‌سازی درونی صورت می‌پذیرد. با وجود این، تفاوت‌هایی در نحوه‌ی کانونی‌سازی بیرونی و اختلاف‌های قابل ملاحظه‌ای در الگوی کانونی‌سازی درونی و گزاره‌های کانونی‌شده‌ی این دو اثر وجود دارد که به مدرن و کلاسیک بودن نمایشنامه‌ها و ایدئولوژی و جنسیّت نمایشنامه‌نویسان باز می‌گردد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


- Prince. Gerald. (2003). A Dictionary of Narratology. Linclon and London: University of Nebraska.
- Rimmon-kenan. Shlomith. (1994). Narrative Fiction: Contemporary Poetics. London: Routledge.