متن‌های آستانه‌ای در پیوند با ادبیات تطبیقی (نمونه مطالعه‌شده: سعدی‌نامه)

نویسنده
دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
بررسی چگونگی روابط میان یک متن با متن/متن­های دیگر از مباحثی است که در حوزه نقد، از جمله ادبیات تطبیقی قرار می­گیرد. متن­های آستانه­ای از بخش­های ترامتنیت به حساب می­آیند و مناسبات درون و بیرون متن را تبیین می­کنند.
«متن­های آستانه­ای» از اصطلاحاتی است که از دل مناظره­ها در محافل ادبی فرمالیست­ها، ساختارگراها و بینامتنی­ها بر آمد و با عنوان پیرامتن­(ها) [paratext(s)] نیز شناخته می­شود. این متن­ها، عامل یا عوامل تأثیرگذار و سازنده بیرون از متن است که باعث ایجاد انگیزه شده، منجر به خلق و شکل­گیری اثر می­شود؛ مخاطب را به دنیای درون متن دعوت می­کند و او را با زوایای پنهان زندگی، محیط، روابط اجتماعی و احوال نویسنده بهتر آشنا می­کند؛ در حقیقت، این متون، آستانه­هایی است که مخاطب برای ورود به جهان درون متن باید از آن گذر کند. از این رو، توجه به متن­های آستانه­ای وستانه­ایو دو دریافت آن­ها می­تواند بسیاری از نقاط تاریک و پنهانِ جهان متن را روشن کند و یا پاسخ پرسش­ها و ابهاماتی که در مورد اثر، خالق آن و زندگی او وجود دارد بیابد.
نگاهی کوتاه به متون ادبی نشان می­دهد که بخش­هایی از متن، به ویژه در دیباچه­ها، وجود دارد که در ساختار متون از بخش­های ثابت بوده و همیشه وجود دارد مانند «در توحید باری‌تعالی»؛ در «نعت پیامبر و اولیا»؛ «سبب تألیف» اثر. در این مقاله ضمن معرفی متن­های آستانه­ای، با آوردن نمونه­هایی، ارتباط این متن­های آستانه­ای با ادبیات تطبیقی بررسی و نشان داده می‌شود که عناصر و عوامل بیرون از متن هم در شکل­گیری یا به طور کلی در آفرینش اثر ادبی نقش انکار ناپذیر دارند.

کلیدواژه‌ها