بررسی تطبیقی داستان "لیلی و مجنون" عربی و "عزیز و نگار" فارسی از دیدگاه ساختارگرایی

نویسندگان
1 استاد گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
2 ستادیار گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
3 دانش‌آموخته کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عربی، دانشگاه تربیت مدرس و دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه بوعلی سینا
چکیده
زندگی و سرگذشت عاشقان، اغلب دست مایه­ی راویان و ناقلان بوده و به این سبب، داستان­های عاشقانه در ادبیات ملت­های گوناگون فضایی گسترده را پوشش داده­است. این داستان­ها شباهت­های زیادی در ساختار دارند که گاهی این شباهت­ها از تأثیر و تأثر نشأت گرفته است. داستان لیلی و مجنون از معروف­ترین و کهن­ترین داستان­های عربی به شمار می­آید که تأثیر زیادی بر گسترش داستان­های عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. ادیبان ایرانی به این داستان توجه بسیاری داشته­اند و داستان‌هایی عاشقانه با همین نام پدید آورده‌اند؛ همچنین در ادبیات فارسی داستان‌هایی گفته‌شده که از دیدگاه ساختار، با این داستان عربی شباهت‌های زیادی دارند، مانند داستان «عزیز و نگار».
این نوشتار می‌کوشد تا در چشم‌اندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونی­ها و تفاوت­های دو داستان نام‌برده را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند؛ همچنین میزان شباهت و تفاوت‌های داستان لیلی و مجنون عربی را با منظومه عزیز و نگار بر اساس مکتب آمریکایی بیان کند. در نتیجه باید گفت داستان عزیز و نگار به عنوان نماینده جمعی از داستان­های عاشقانه فولکلور از تأثیر ادبیات رسمی بی­نصیب نمانده است؛ همچنین داستان­های عاشقانه، چه رسمی چه عامیانه، ایرانی و غیرایرانی، نشانه‌ها و ساختار مشترکی دارند که آن‌ها را به هم نزدیک می­کند.

کلیدواژه‌ها