بررسی تطبیقی مفهوم «عشق» نزد فلوطین و مولانا

نویسندگان
1 استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
2 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
عنصر عشق که خداوند آن را با کیمیاکاری خاصّ خود، کریمانه به جهان درون و برون آدمی ارزانی داشته، موضوعی اصیل و حیاتی است؛ زیرا در ذات آدمی و بنیاد هستی ریشه دارد. فلوطین (203 یا 204–270 م) و مولوی (604–672 ه.ق.) ازجمله اندیشمندانی هستند که در موضوع عشق و مفاهیم مرتبط با آن، به­تفصیل سخن‌آفرینی کرده­اند.
بررسی بازتاب اندیشه­های نوافلاطونی در متون ادبی و عرفانی، ازجمله در مثنوی مولانا، از جهات بسیاری اهمیت دارد و پدیده مهم عشق نیز ازجمله مفاهیم بلند و رازآمیزی است که به‌نوعی عرفان فلوطین را با عرفان مولوی پیوند می­زند؛ مضامینی که در آثار بررسی‌شده این دو شخصیت، در بعضی از موارد یکسان و کاملاً متأثر از یکدیگر و در برخی از موارد، ناهمسان و دگرگونه به‌‌نظر می‌رسند. در این مقاله، بر پایه روش کتابخانه­ای و به ‌شیوۀ توصیفی، استنباطی و تحلیلی، به بررسی مقایسه­ای مقوله عشق در «دوره آثار فلوطین» و «مثنوی مولانا» - باوجود فاصله زمانی تقریباً هزارساله آن­ها از یکدیگر- می‌پردازیم و نمودهای روشنی از هم­گونی­ها و ناهمگونی­های مفهوم عشق را در این دو اثر مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

کلیدواژه‌ها