1- دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی (ره) ، eskandari.mahnush@gmail.com
2- دکتری دانشگاه تهران
چکیده: (602 مشاهده)
لفظ و معنا در متن ادبی و خصوصا در شعر چنان با یکدیگر درمیآمیرند که گویی تک تک واجها و هجاهای به کار رفته در این آثار با ظرافتی خاص و در راستای انتقال حس و مفهومی ویژه برگزیده شدهاند. نظریه القای آوایی نخستین بار توسط موریس گرامون، زبانشناس فرانسوی مطرح شد. پژوهش حاضر با تکیه بر این نظریه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آواهای القاگر موجود در شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه موجود از آن میپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شاعر به مدد تکرار همخوانهای انسدادی، واکههای روشن، همخوانهای خیشومی و واکههای درخشان به ترتیب احساس آشفتگی، تکاپو، ناخشنودی و خشم را به مخاطب القا میکند. از آنجاییکه تعداد واجهای متن اصلی، ترجمه منظوم و منثور با یکدیگر برابر نیست، جهت نتیجهگیری دقیق و منصفانهتر درصد تکرار آواها نسبت به کل واجها در هر متن و انحراف از معیار (لازم به یادآوری است که اصطلاح «انحراف از معیار» در معنای عام آن مد نظر است.) درصد هر تکرار نسبت به متن اصلی محاسبه شده است. در نهایت میتوان گفت اولا ترجمه منظوم از اطناب کمتری برخوردار و از نظر تعداد واجهای به کار رفته بسیار به شعر اصلی نزدیک است، ثانیا در هر دو ترجمه ترتیب مفاهیمی که با تکرار آواها القا میشوند یکسان ولیکن با متن اصلی متفاوت است و ثانیا انحراف از معیار درصد تکرار آواهای القاگر در ترجمه منظوم از ترجمه منثور کمتر و در نتیجه ترجمه منظوم از این حیث به متن اصلی نزدیکتر است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات تطبیقی و مطالعات ترجمه دریافت: 1402/9/7 | پذیرش: 1402/12/10 | انتشار: 1402/12/25