۱- دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده: (۹۸۶۸ مشاهده)
راوی مفهومی بنیادی در تحلیل متون روایی است و کانونیسازی به عنوان عنصری بینابینی، از یکسو به داستان و شخصیّتهای داستانی مربوط میشود و از سوی دیگر به کلام راوی. لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات نمایشی فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات نمایشی عرب، همچون سایر متون نمایشی شامل دو جزءِ گفتوشنود و توضیحات صحنهای هستند. صابری و شوقی در گفتوشنود، خود را پشت گفتار شخصیّت-هایی که میآفرینند، مخفی میکنند و برخلاف آن در توضیحات صحنهای مستقیماً با خوانندگان خود صحبت کرده و اطّلاعات مختلفی به ایشان میدهند تا کنش را بهتر بفهمند و بهتر مجسّم کنند. به این ترتیب میتوان گفت هر دو نوع کانونیسازی بیرونی و درونی در لیلی و مجنون و مجنون لیلی یافت میشود: در توضیحات صحنهای، خود نویسنده، کانونیسازی بیرونی را انجام میدهد و در گفتوشنودها به وسیلهی شخصیّتهای نمایشنامه کانونیسازی درونی صورت میپذیرد. با وجود این، تفاوتهایی در نحوهی کانونیسازی بیرونی و اختلافهای قابل ملاحظهای در الگوی کانونیسازی درونی و گزارههای کانونیشدهی این دو اثر وجود دارد که به مدرن و کلاسیک بودن نمایشنامهها و ایدئولوژی و جنسیّت نمایشنامهنویسان باز میگردد.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
آسیب شناسی مکاتب و رویکردهای ادبیات تطبیقی دریافت: 1393/10/8 | پذیرش: 1396/4/5 | انتشار: 1396/11/1