1- دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبائی
2- دکترای زبان و ادبیات عرب، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی ، t_seyfi@sbu.ac.ir
چکیده: (4827 مشاهده)
رئالیسم بیان واقعی زندگی است و نویسنده رئالیسم به تصویر مشاهدات بسنده نمیکند؛ بلکه همواره عوامل و شرایط اجتماعی را درنظر میگیرد. در رئالیسم انتقادی، نویسنده به انتقاد از روابط انسان و محیط از یک سو و انسان و جامعه از سوی دیگر در یک نظام همت میگمارد. منفلوطی و جمالزاده دو نویسنده شهیر معاصر هستند که بازتاب واقعیتهای خارجی زندگی در بسیاری از نوشتههای آنان مشهود است. جمالزاده در آثار مهمی، تحت تأثیر اندیشه رئالیسم انتقادی، واقعیات و عینیات جامعه را بیان کرده است. وی در داستانهایش با زبانی ساده و گاه محاورهای به بازنمایی جزئیات مشکلات طبقات متوسط و بالاتر از آن و تشریح مسائل زندگی و اوضاع فرهنگی و اجتماعی روی آورده است. منفلوطی نیز در داستانهای خود با زبانی ساده و روان، واقعیتهای پیرامونش را به سبک رئالیستی و با نگاهی انتقادی بیان کرده و تصویرگر تضادهای اجتماعی جامعه آن روز مصر شده است. بر این اساس، مقاله حاضر برآن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی، بازتاب رئالیسم انتقادی را در داستانهای این دو نویسنده، با محوریت شخصیت و پیرنگ، مورد بررسی قرار دهد. منفلوطی و جمالزاده هر دو در داستانهای خود، شخصیتهای تیپیک را برای انتقاد از جامعه انتخاب کردهاند؛ با این تفاوت که تیپهای شخصیتی داستانهای منفلوطی بیشتر از طبقه فقیر و پایین و متوسط جامعه و تیپهای شخصیتی داستانهای جمالزاده اغلب از طبقه متوسط و بالاتر هستند. زبان منفلوطی در پرداختن به واقعیات عصر همراه با آه و ناله، شکایت و گاه نصیحتگری است و زبان جمالزاده تندو تیز، نیشدار، گزنده و گاه تمسخرآمیز.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
پژوهشهای تطبیقی دریافت: 1397/10/11 | پذیرش: 1398/2/17 | انتشار: 1398/9/30