1- دانشگاه شیراز ، mmoghanipoor@yahoo.com
2- دانشگاه شیراز
چکیده: (4023 مشاهده)
ادبیات روایی در ایران همواره به عنوان یکی از منابع اصلی الهام برای بسیاری از هنرها بوده است؛ در این میان سهم هنرهای تجسمی و نمایشی بیش از سایر هنرهاست. وابستگی نقاشیِ ایرانی به ادبیات به گونهای بوده است که نقاشی ایرانی تا اواسطِ عصر صفوی به عنوانِ زیرمجموعهای از هنر«کتابت» دستهبندی میشده که کارکردِ اصلی آن تصویرسازی روایتهای ادبی بوده است. در فرایند چنین ترجمانی بسیاری از مولفههای روایی اثرِ مبدا به دلیل ماهیت بستر مقصد، دچار تغیر و تحول میگردد. در پژوهش پیش رو سعی میشود سیر تحول و تطور روایی یکی از این مضامین را در فرایند ترجمه از ادبیات به نقاشی بررسی نماییم. این پژوهش به شیوۀ توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی با تکیه بر نظریه روایت شناسی پراپ انجام شده است. هدف تحقیق شناخت و تحلیل نشانههای تصویری و چگونگی ارتباط آنها با متن روایی در طول فرآیند ترجمان میباشد. گردآوری مطالب به روش کتابخانهای بوده است. مضمون مورد نظر «گذر سیاوش از آتش» است و بستر مبدا فرایندِ ترجمانیِ تحقیق، شاهنامه فردوسی میباشد. همچنین بستر مقصد، نگارهای با همین عنوان در شاهنامه شاه طهماسبی میباشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ماهیت و بسامد نقشویژههای داستان، متناسب با ویژگی های بستر مقصد (نگارگری) تغیر میکند. در واقع هنرمند نگارگر براساس قابلیتها و محدودیتهای رسانۀ مقصد و نیز ذوق هنری خود بر پیرفتهایی از داستان تاکید میکند که در روایت فردوسی از بسامد بالایی برخوردار نیستند.
نوع مقاله:
پژوهشی کیفی |
موضوع مقاله:
بررسی تطبیقی متون و ادبی با هنرهای زیبا دریافت: 1397/10/6 | پذیرش: 1398/12/25 | انتشار: 1399/6/31