Nikoubakht N, Kaldyralieva A, Gholam Hossain Zadah G H, Daneshgar M. A Comparison of Indo-European Worldview’s Reflection in Firdausi’s Shahnameh and the Kyrgyz Epic of Manas. CLRJ 2013; 1 (2) :129-148
URL:
http://clrj.modares.ac.ir/article-12-1576-fa.html
نیکوبخت ناصر، قالدیرعلیوا آیدا، غلامحسینزاده غلامحسین، دانشگر محمد. مقایسه بازتاب جهانبینی هندواروپایی در شاهنامه فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس. پژوهش های ادبیات تطبیقی. 1392; 1 (2) :129-148
URL: http://clrj.modares.ac.ir/article-12-1576-fa.html
1- دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3- دانشیار زبان و ادبیان فارسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
4- استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه امام حسین (ع)، تهران، ایران
چکیده: (9820 مشاهده)
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسه قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریه «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریه «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایه اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزه خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
دریافت: 1390/12/7 | پذیرش: 1391/4/28 | انتشار: 1392/7/1