1- استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه بیرجند، خراسان جنوبی، ایران
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده: (13555 مشاهده)
بازتاب طبیعت در آثار شاعران و هنرمندان که غالباً از ناخودآگاه ذهن آنان برخاسته، از وجوه مشترک آثار ادبی و هنری، بهویژه شعر و سینما است که خود بر پیوند بینامتنی آنها دلالت میکند. در اشعار سهراب سپهری و آثار سینمایی عباس کیارستمی، عناصر طبیعت بهصورت نمادهای اسطورهای جلوه یافته و حتی نام آثارشان با عناصر طبیعی گره خورده است. نگارندگان در این پژوهش تطبیقی کوشیدهاند تا با استفاده از نظریه نقد تخیلی گاستون باشلار، به ذهنیت مشترک شاعر و هنرمند در برخورد با عناصر اولیه طبیعت اشاره کنند. در مجموعه اشعار سپهری، با نام هشت کتاب و آثار سینمایی کیارستمی، نیروی خلاق خیال از عناصر چهارگانه و وجوه مختلف آن شکل یافته (گذشته از آتش که نمود چندانی در این آثار ندارد) و از آن طریق، درونیّات شاعر و هنرمند به تصویر کشیده شده است: خاک دربردارنده نقش دوگانه مرگ و معاد است؛ باد میتواند نماد مبدأ الهی و هم دربردارنده مفهوم اضمحلال باشد؛ آب نیروی حیاتبخش عالم است و غالباً با گیاه، بهویژه درخت زندگی (کیهانی) که نشاندهنده رمز تعالی است، درآمیخته است. تکرار و تقارنِ تصاویر طبیعت و توصیفات مکرر آب و گیاه در شعر سپهری و فیلمهای کیارستمی، بیانگر پیوند بینامتنی و بیناذهنی کهنالگوهای مشترک «خویشتن»، «سفر/ تشرف» و «تکامل» در مجموعه آثار بررسیشده است. طبیعتگرایی در شعر سپهری مبتنی بر گفتمان عارفانه است، اما کیارستمی در سینمای شاعرانه خود با نگاهی فلسفی و انسانشناختی به طبیعت مینگرد.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
اسطورهشناسی تطبیقی دریافت: 1392/8/27 | پذیرش: 1393/2/3 | انتشار: 1393/7/1