1- دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران
چکیده: (9083 مشاهده)
بنابه تعریف فرمالیستی، عناصر متن باید در خدمت «ادبیت» یعنی بیان غیرمستقیم و غیرهنجاری یا زیباشناختی زبان باشند؛ ازاینرو، زمان نیز باید به این شیوه، کارکرد زیباشناختی بیابد. بهمنظور تبیین این وجه از کارکرد زمان، در پژوهش حاضر دو رمان رئالیستی، یکی از نویسنده مصری نجیب محفوظ (کوچةمدق) و دیگری از نویسنده ایرانی احمد محمود (همسایهها)، تحلیلِ روایی شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد وجوه روایی زمان در نظریه ژنت صرفاً نوعی دستور کاربرد زمان و وجوه روایی آن است و نمیتواند وجه زیباشناختی و دلالتهای ثانویه زمان را در راستای کارکرد ادبی آن توضیح دهد. در پژوهش حاضر، این کارکردها در چهار موردِ تعینبخش شناسایی شده است: «حادواقعیسازی» (بیشازحد واقعی جلوه دادن وقایع داستان)، «تعینبخشی به خوانش» (محدود کردن تفسیرهای ذهنی خواننده به مدلولهای خاص)، «لنگرسازی» (ایجاد توهم تطبیق فضای داستان بر فضای واقعی و کنونی جامعه) و «تعینبخشی به کنش» (برانگیختن رفتارهای اجتماعی خاص در مخاطب). همچنین، بالاترین وجه زیباشناختی زمان در جاهایی نمود مییابد که زمان نه براساس نشانههای زمانی مستقیم (ذهنی)، بلکه برمبنای زمان غیرمستقیم (ابژکتیو) و با «تنیدگی زمان و مکان» بیان میشود که باعث آمیزش وجوه مختلف حسی- ادراکی و شکلگیری «عواطف همدلانه» میشود. در این وضعیتها، چنانچه شتاب منفی در ابتدای روایت قرار گرفته باشد، تابع آن در قالب واکنشهای هیجانی انفجاری نمود مییابد و برعکس؛ و این نشان میدهد ارزش معنایی در متن هرگز ازبین نمیرود؛ بلکه همواره از شکلی به شکل دیگر تغییر مییابد.
دریافت: 1396/3/28 | پذیرش: 1395/12/1 | انتشار: 1396/3/28