دانشیار زبان و ادبیات عربی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
چکیده: (12045 مشاهده)
هنگامیکه دانش ادبیات تطبیقی، مرزهای اروپا را درنوردید و به سرزمینهای عربی راه یافت، موضعگیریهای متفاوت و بعضاً متناقضی از سوی ناقدان عرب در برابر آن مطرح شد؛ برخی با استقبال از ادبیات تطبیقی، آن را روزنهای برای تقویت فرهنگ و ادبیات ملی و ابزاری برای گفتوگو، دوستی، فهمیدن و شناخت دیگران و... دانسته و گروهی دیگر با نگاه تردید و اتهام به آن نگریسته و بر این باورند که «اروپامحوریِ» مکتبهای ادبیات تطبیقی و پیوند آن با «ناسیونالیسم» و «امپریالیسم» غرب، کوششی برای غربینمودن اندیشههای عربی– اسلامی و آغازی برای استعمار نوین (فرهنگی) از سوی اروپاییان است. این پژوهش نظری، بر آن است تا با بهرهگیری از روش توصیفی- تحلیلی به مرور موشکافانه و تحلیل دیدگاههای انتقادی گروه دوم بپردازد. یافته اساسی آن نیز در این نکته است که این گروه ناقدان از زاویه هویت و فرهنگ به نقد و آسیبشناسی ادبیات تطبیقی پرداخته و بر این عقیده هستند که ادبیات تطبیقی دچار اروپامحوری و نژادپرستی فرهنگی است.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
ادبیات تطبیقی دریافت: 1392/5/29 | پذیرش: 1392/9/3 | انتشار: 1393/7/1