1- استادیار زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2- دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فرانسه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده: (12135 مشاهده)
نویسندگان زن درطول تاریخ فارغ از تفاوتهای جغرافیایی- تاریخی، فرهنگی و ملیتی با دغدغهها و چالشهایی همپیوند و گاه همسان مواجه بودهاند. ادبیات زنان، جهانی را به تصویر میکشد که عمدتاً براساس اولویتها و ملاحظات منطق مردانه تعریف میشود. بنابراین نویسندگان زن با برهمزدن قوانین مردان در نگارش، سعی دارند با بهرهگیری از «زیباییشناسی زنانه» زبان مناسبی برای بیان دغدغهها و آرمانهای خود بیابند و از این رهگذر تصویر روشنی از زن را، آنگونه که هست و آنگونه که باید باشد، ارائه کنند. در ادبیات معاصر ایران و ایتالیا نیز زنان نویسنده بسیاری به خلق آثاری با محوریت مسائل زنان پرداختهاند. از این میان میتوان به آثار زویا پیرزاد و آلبا دسس پدس که با روایت خاص زندگی روزمره زنان به بیان ملاحظات و دغدغههای عمیقاً مشترک زنان میپردازند، اشاره کرد. مقاله حاضر در چارچوب بایستههای ادبیات تطبیقی و با کاربست نظریه «مؤنثنگری در نوشتار زنانه» در باب دو رمان برآمده از خاستگاههای جغرافیایی- فرهنگی متفاوت، درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه ویژگیهای مشترک نوشتار زنانه، تشابهات و تناظرهای بنیادی در پیرنگ، روایت و شخصیتپردازی این دو رمان ایجاد کرده است؟
آنچه با یقین میتوان گفت این است که خصلتها و مؤلفههای مشترکی که در متن و فرامتن این دو نوشتار زنانه وجود دارد، در ارائه تصویری واقعگرایانه و سنجیده از «وضعیت زنان» در دو جامعه توصیفشده نقش چشمگیری ایفا کرده است.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
روایتشناسی تطبیقی|متنشناسی تطبیقی دریافت: 1392/4/11 | پذیرش: 1392/9/26 | انتشار: 1393/7/1