استادیار گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
چکیده: (8966 مشاهده)
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومیسازیِ هر شیوه، پیششرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومیسازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجهبخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهتها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرهالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائه یک الگوی بومیشده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دستیابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومیشده با متون داستانی تصوف، میتواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسهایِ شاخصهها در دو زمینه ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشته گابریل گارسیا مارکز برترین نماینده آن میباشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکرههای تصوف که تذکرهالاولیا نوشته عطار نیشابوری برترین نماینده آن است. پس از بازشناسی مهمترین شاخصهها و تفاوتها، در گام بعدی میتوان به ارائه تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
آسیب شناسی مکاتب و رویکردهای ادبیات تطبیقی دریافت: 1395/12/13 | پذیرش: 1396/6/4 | انتشار: 1396/9/1