جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای ادبیات تطبیقی.


دوره ۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی بنمایه­ «غم غربت» بهعنوان یکی از مهمترین بنمایه‌های عرفانی در شعر ابن فارض و حافظ دو نماینده­ بزرگ شعر عرفانی ادبیات فارسی و عربی پرداخته و کوشیده است تا پاسخ درخوری به چگونگی حضور این غم و واکنش این دو شاعر به‌ موضوع بیابد. یافتههای پژوهش حاکی ­است که در اندیشه­ عارفانه­ دو شاعر، جدایی روح از مصدر و قرار گرفتن در کالبد خاکی جسم و هبوط انسان از بهشت به این جهان، نمودهای غریبی او است. در‌‌مقابل واکنش عارف برای فرار از غربت روح در بدن، یاد مرگ و رسیدن به فناست و برای رهایی از غربت در این جهان و دوری از معشوق حقیقی به جلوه‌های آن عشق که در این جهان تجلی یافته است و از آن به عشق‌ زمینی یا مجازی تعبیر می‌شود، روی آورده است. عشق زمینی در شعر دو شاعر ترجمانی از عشق ‌الهی و انعکاسی از آن عهد روز نخست است که عارفان برای مجسم کردن آن عشق ‌الهی و کاستن آلام حسرت دوری معشوق حقیقی به آن توسل جُسته­اند. خواب و رؤیا و خلوت‌گزینی نیز دیگر ساختارهای دو شاعر به این غربت است.
علیرضا پورشبانان، امیرحسین پورشبانان،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده در مقاله‏ی پیش رو تلاش شده با در نظر گرفتن کتاب تنگسیر اثر صادق چوبک (۱۳۴۲) و فیلم اقتباس شده از آن ساخته‏ی امیر نادری (۱۳۵۲) به عنوان نمونه، در یک بررسی تطبیقی به روش توصیفی- تحلیلی نشان داده شود که اقتباس سینمایی چگونه می‏تواند زوایای مختلف و ناپیدای یک متن ادبی را نشان داده و در چه مواردی نیز در نشان دادن تمام ابعاد ایده و فکر مسلط بر اثر ادبی دچار ضعف و نقصان است. در یک برآیند کلی می‎توان گفت با وجود وفاداری فیلم‌ساز به قصه‏ی اصلی در ساخت فیلم، تغییراتی در اثر سینمایی وجود دارد که برخی در نتیجه‏ی تفاوت ساختار بیان در دو رسانه‏ی مختلف ادبیات و سینماست و از آن گزیری نیست؛ دیگری تفاوت‏هایی است که فیلم‏ساز برای بهبود چارچوب انتقال محتوا و تشدید اثر حسی در انتقال به مخاطب از آنها بهره برده، که اثرات مثبت و منفی مشخصی ایجاد کرده و در نهایت برخی از تغییرات نیز به انگیزه‏های اقتصادی و جلب توجه مخاطب عام بیشتر و با رویکردهای تجاری است که از یک سو باعث کاهش وجه هنری در بیان فیلم نسبت به اثر ادبی و ایجاد ابهام در انتقال کامل ایده‏ و اندیشه‏ی مسلط بر اثر شده، اما از سوی دیگر میزان استقبال مخاطبان عام از قشرهای مختلف جامعه را افزایش داده است.

دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

بین دستاوردهای فکری انسان و ادبیات، ارتباطی ژرف وجود دارد. این مؤلفه، در ارتباطی که بین علوم انسانی عموما و تاریخ به طور خاص با ادبیات وجود دارد چشمگیرتر است. نوشته حاضر بر آن است تا با مطالعه تطبیقی حکایت «شهر مس» در بستر تاریخ و افسانه، این همگرایی را نشان دهد. حکایت شهر مس در هزار و یک شب، نقل شده و علاوه بر آن در پاره‏ای از آثار جغرافیدانان عربی نیز به عنوان یک متن تاریخی- واقعی آمده است. مأموریت موسی بن نصیر به آفریقا، علاوه بر این‏که وقایع تاریخی را وارد جهان افسانه می‏کند از او نیز شخصیتی افسانه‏ای می‏سازد. به همین علت او دارای دو بعد شخصیتی است: تاریخی و افسانه‏ای. چنان‏که برای شهر مس نیز می‏توان چنین وجهه‏ای قائل شد. مسلم است که هر روایت و شخصیت تاریخی وارد پهنه افسانه نمی‏شود. از این رو این پژوهش قصد دارد نشانه‏های افسانه ساز طرح تاریخی مأموریت موسی برای فتح مغرب و اندلس را  استخراج و آن را در روایت شهر مس در هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهد. نتیجه نشان می‏دهد مجموعه ای از عوامل از قبیل شخصیت ممتاز موسی بن نصیر، غرابت و شگفت‏زدگی منطقه مغرب و اندلس، فتوحات پیاپی و غنایم هنگفت فتح مغرب توسط موسی بن نصیر، سبب دگرگشت این رویداد و انتقال سریع آن از متن تاریخی به متن افسانه‏ای شده است. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی است.
 
یوسف علی بیرانوند، قاسم صحرائی، علی حیدری، محمدرضا حسنی جلیلیان،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

روان‌شناسی اجتماعی به بررسی رفتار اجتماعی فرد در میان افراد و گروه­ها می­پردازد. در روان‌شناسی اجتماعی، موضوعاتی مانند روابط اجتماعی، تعارض و مذاکره برای حل تعارض مطرح می­شود. بررسی و تحلیل داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه‌ی فردوسی و داستان آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر از دیدگاه روان‌شناسی اجتماعی، فهم بهتری از این دو داستان ارائه می­کند. در این پژوهش، کوشش شده است با روش توصیفی ـ‌ تحلیلی و با تمرکز بر مباحث روان‌شناسی اجتماعی، رفتار آخیلوس و گشتاسب دربرابر آگاممنون و لهراسب مورد تطبیق و تحلیل قرار گیرد و علت­های دشمنی، رفتارهای مشابه و پیامدهای دشمنی آن‌ها بررسی شود. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد علتهای دشمنی در هر دو داستان، خودخواهی طرفین دشمنی، شکستن غرور آخیلوس و گشتاسب و نادیده گرفتن نیازهای آنان بوده است. گشتاسب و آخیلوس دربرابر بی­احترامی طرف مقابل دچار ناکامی شدند و تلاش کردند با پرخاشگری، رفتار انطباقی، اثبات خود و ترک مذاکره ناکامی خود را جبران کنند. همچنین پیامد دشمنی برای گشتاسب و آخیلوس بسیار سنگین بوده است؛ به‌طوری که گشتاسب فرماندهی سپاه روم ـ دشمن ایران ـ را برای جنگ با ایران برعهده گرفت و آخیلوس به‌واسطۀ مادرش جنگ با ترواییان را شعله­ور کرد و خود در آن شرکت نکرد تا آخاییان شکست بخورند.
 

اویس محمدی، مراد اسماعیلی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

 بعد از شهریور ۱۳۲۰ با رونق بازار کتاب و مجله در ایران، ترجمه­ی آثار غربی به فارسی بیش از پیش رواج یافت. از جمله زمینه­هایی که از این زمان به فارسی منتقل شد، شعر معاصر فرانسه بود  که به واسطه­ی آن بسیاری از شاعران ایرانی به مطالعه­ و ترجمه­ی آثار شعری فرانسوی پرداختند. احمد شاملو  از شاعرانی است که اشعار چند شاعر فرانسوی، از جمله پل الوار، را به زبان اصلی خوانده و برخی را ترجمه کرده است و  از آنها  تاثیراتی نیز پذیرفته است. در مقاله­ی حاضر سعی شده است به شیوه­ای روشمند، و  بر اساس رویکردی تطبیقی، تأثیرپذیری شاملو از الوار در سطح فرم شعر مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و برای پرسش­هایی پیرامون اشکال مختلف تأثیرپذیری شاملو از الوار پاسخ­هایی ارائه گردد. حاصل پژوهش حاضر، بیانگر این است که: شاملو، در سطح واژگان، ترکیب­ها، حروف ربط، تکرار، کاربست خاص صفت و قید در موسیقی شعر، حذف و سبک شروع شعر از الوار تأثیر پذیرفته است. البته این تأثیرپذیری به شکلی نیست که شاملو را مقلدی صرف بدانیم، بلکه او با استادی تمام، ساختارهای شعر الوار را به فارسی منتقل کرده، با در هم آمیختن آن با ساختارهای متون کهن فارسی، نقش خاص خود را رقم زده است.

 
یوسف علی بیرانوند، قاسم صحرائی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده

گیلگمش نخستین حماسۀ موجود جهان است که اساسی­ترین مسائل انسانی را می­توان در آن دید. جامعۀ هومری یونان از طریق میسین و شرق یونان با فرهنگ شرق و بین­النهرین آشنا و تأثیرپذیر بوده­ است. بنابراین، گیلگمش احتمالاً بر اودیسۀ هومر تأثیر گذاشته است. از آنجا که ادبیات تطبیقی ما را قادر به درک عمیق متون می­سازد؛ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال بررسی مشابهت­های دو حماسۀ گیلگمش و اودیسۀ هومر به صورت تطبیقی و مقایسه­ای است. این دو حماسه بن­مایه­های مشترکی مانند موجودات فوق طبیعی، خدایان شبیه به هم و فلسفی­بودن دارند. همچنین شخصیت­هایی نیز دارند که از نظر کارکردهایشان به هم شباهت دارند. زن مقدس و نوزیکائا از این نظر که عاشق قهرمان می­شوند؛ ایشتر و سیرسه از این نظر که توانایی تبدیل انسان به حیوان را دارند؛ گیلگمش و اولیس از این نظر که با هیولاها جنگیده­اند، به خاطر غفلت فرصت­هایی را از دست داده­اند، از دریا گذر کرده­اند، شخصیتی بزرگ دارند، از خودراضی­اند، به جهان زیر زمین سفر کرده­اند، برای رسیدن به راهنما رنج را تحمل کرده­اند، سرکش بوده­اند، ناامید شده­اند، به سرزمین­های ناشناخته سفر کرده­اند، دوستان خدایان را کشته­اند، گاو مقدس را کشته­اند و به خواب بی­موقع فرورفته­اند.
عاطفه عزیزی، بتول فخر اسلام، محبوبه ضیاء خدادادیان، فرزاد عباسی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

عطار تجربۀ والای عشق، خودیابی، خودشناسی و معرفت الهی را در کتاب­های خود در اختیار همگان قرار داده است. او راه رسیدن به کمال را عبور از وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا  می­داند، او با خودشناسی و نشان دادن وجوه مختلف آدمی، کمال انسانی و رسیدن به سرچشمۀ عشق را برای انسا­ن­ها تضمین می­کند. مزلو با تعیین سطوحی برای نیازهای آدمی در تلاش است تا انسان خود شکوفا را معرفی نماید. عطار می­کوشد تا جام وجود را از می صافی­ لبریز کند و از جامعۀ خود نیز غافل نمی­ماند، با توجه به بیان خواست­های آدمی از زبان پرندگان در منطق­الطیر و شاهزادگان الهی نامه، بررسی  تحلیلی - تطبیقی نظریۀ نیازهای مزلو و دو کتاب الهی­نامه و منطق­الطیر پرده­ای دیگر از علم و شخصیت عطار و را برای ما بازگو خواهد کرد. عطار پس از تجربه­های خود و رسیدن به من برتر، جامعۀ خود را نیز آگاهانه به رشد هرچه بیشتر و همه جانبه­تر فرا می­خواند، مزلو نیز با مطالعه بر روی اشخاص موفق در پی یافتن مفهوم کمی برای انسان کامل است. اشعار عطار، نمودار عملی و نظری او در رشد نیازها است.
محمدامیر عبیدی نیا، فاطمه مدرسی، محمدرضا کریمی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده

یوهان ولفگانگ فون گوته۱(۱۸۳۲- ۱۷۴۹م) اندیشمند و سخنور ِنام‌دارِ آلمان، نخستین‌بار در ماه مه (۱۸۲۷م)  گروه‌واژه ادبیاتِ جهانی۲را به کاربرد. ازآن پس، سخن از چند و چون ادبیات جهانی، دست‌مایه گفتار و نوشتار بسیاری از اندیشمندان و ادب‌پژوهان جهان بوده ‌است.
ازآن‌جاکه گوته درهیچ یک از نوشته‌هایش به گونه‌ای ویژه و بسنده، بـه چندوچون دیدگاهش درباره ادبیاتِ جهانی نپرداخته‌است؛ انگیزه و خواستِ راستین وی در پی‌افکندن دیدگاه ادبیات جهانی، چنان که باید و شاید، بررسی نشده‌است. ناگزیر، پژوهش پیشِ‌رو، بر پایه گفت‎ وگوها۳، زندگی‌نامه‌های (خودنوشت۴و دیگرنوشت)، نامه‌ها و مقاله‌های او به بررسی  خاستگاه ادبیات جهانی از دیدگاه گوته می‌پردازد. 
بی‌گمان دیدگاه‌های گوته و دیگر اندیشمندان و سخنورانِ آلمان، در سده‌های‌ هجدهم و نوزدهم میلادی، می‌تواند چراغِ راهِ کشورها ویاکسانی باشد که اندیشه‌ پیوستن به ادبیات جهانی رادر سر دارند. آنان توانستند درسایه آگاهی، هم‌دلی وپشتکاری ستودنی، راه پیوستنِ زبان و ادبیات آلمان را به زبان و ادبیات جهان (اروپا) درآن روزگار، هموار سازند. آنان به آرمانی که سال‌ها در سر داشتند و برای آن کوشیدند؛ دست یافتند. در پژوهش پیشِ‌رو، با رویکـردِ تاریخی- تکوینی و به روش توصیفی- تحلیلی، بـه بررسـی خاستگاه دیدگاه گوته درباره ادبیات جهانی می‌پردازیم.

اویس محمدی، لاچن علاقی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده


 مردم خاورمیانه از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن­ها از یک سو، وارث سنت­هایی سخت­تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان­گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می­بلعید و می­برد. در عرصۀ سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره­بری از سرزمین­شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن­مایۀ اصلی داستان­های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه­اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربۀ تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می­دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می­کند و از ضعف­ها و قوت­های سنت و مدرنیته پرده برمی­دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری­ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان­دهندۀ این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه­داری را دنبالۀ استعمار دانسته­­اند و تجربه­های همسانی را از استثمارگری­های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده­اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت­ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می­ایستد.
 

صفحه ۱ از ۱