جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای علوی مقدم


دوره ۵، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۱۸)- ۱۳۹۳ )
چکیده

مخاطب شناسی در آفرینش آثار ادبی، آموزشی و کمک آموزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است و این موضوع به هنگام نگارش متون ویژه کودکان اهمیت بیشتری پیدا می کند. متخصصان ادبیات و آموزش کودکان و نوجوانان به این موضوع واقف هستند که کاربرد واژگان و ساختارهای دشوار در متن، آموزش را مختل کرده و احساس لذت خواندن را در کودکان از بین می برد. بنابراین در نگارش متون آموزشی و کمک آموزشی توجه به گروه سنی مخاطبان برای استفاده از واژگان پایه، یعنی واژگانی که بیشتر افراد در یک گروه سنی آن ها را فهمیده و به کار می برند، اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق، با در نظر گرفتن طرح واژگان پایه از نعمت زاده و همکاران (۱۳۹۰)، میزان کاربرد این واژگان در ۲۰ اثر (۱۰ داستان و ۱۰ شعر ) منتخب از مجله «رشد نوآموز» سال ۱۳۹۰ را بررسی کرده ایم. نتایج این تحقیق در نگارش و نیز بازبینی آثار ویژه کودکان مقطع ابتدایی کاربرد دارد. هدف از انجام چنین تحقیقاتی، شناسایی واژگانی است که کودکان ایرانی در تمام نقاط کشور آن ها را می فهمند تا هنگام تهیه محتوای آموزشی از واژگان نامفهوم و دشوار استفاده نشود.

دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده

در میان گونه‌هایی که ما به عنوان ادبیات عامیانه می‌شناسیم، ضرب‌المثل‌ها یکی از بهترین زمینه‌های پژوهش بر روی اندیشه‌های گویشوران یک زبان به شمار می‌آیند؛ در حقیقت این گونه، بخشی از ادبیات هر سرزمین است که مردم آن را به عنوان بهترین راه برای بیان اندیشه‌های رایج میان خویش برگزیده‌اند و از آن به عنوان زبان گویای حالات روانی خود بهره می‌برند؛ از این رو بررسی تطبیقی ضرب‌المثل‌های پارسی و انگلیسی با تمرکز بر موضوع زن، با اتکا بر امثال و حکم و فرهنگ ضرب‌المثل‌های آکسفورد، می‌تواند نمایانگر بخشی از ذهنیت گویشوران زبان پارسی و انگلیسی باشد؛ به ویژه زمانی که این بررسی همسنج با بهره‌گیری از دیدگاه‌های روان‌شناسی اریک برن و آلفرد آدلر صورت گیرد. آموزه‌هایی که تحت عنوان اصطلاح آلودگی در روا‌ن‌شناسی برن و اصطلاح اشتباه‌های بنیادی در روان‌شناسی آدلر مطرح شده است، می‌تواند زمینه را برای تحلیل دقیق ضرب‌المثل‌های این دو مجموعه فراهم سازد؛ بررسی دقیق و آماری ضرب‌المثل‌ها بر پایۀ دیدگاه‌های یادشده، رهگشای درک دقیق و واکاوی تطبیقی جایگاه زنان در ضرب‌المثل‌های دو زبان خواهد بود. بررسی تطبیقی دو مجموعۀ ضرب‌المثل یاد شده، این نکته را بر ما آشکار می‌سازد که درصد آلودگی و اشتباهات بنیادی در ضرب‌المثل‌هایی که در پیوند با موضوع زن هستند، در هر دو زبان بسیار بالاست؛ البته بسامد ضرب‌المثل‌های سالم در فرهنگ ضرب‌المثل‌های آکسفورد به میزان ۱۴,۰۳۵درصد از ضرب‌المثل‌های فارسی امثال‌ و حکم افزون‌تر است.
محمود فیروزی مقدم، مهیار علوی مقدم، مریم جلالی، حسن دلبری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

در این پژوهش با هدفِ درک معنا و تحلیل متن ادبی، تلاش می­شود با تکیه بر نظریات اگزیستانسیالیستی، جلوه­های بیم و امید و برخی مؤلفه­های مرتبط با آن را در آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین به عنوان دو نویسنده مطرح ادبیّات کودکان، دریافت و به این پرسش­های اساسی پاسخ داد که عملگرایی شخصیت های داستانی در آثار این دو نویسنده، از منظر ادبیّات تطبیقی چه جلوه­هایی از بیم و امید را نشان می­دهد و چگونه می­توان آن­ها را با نظریه­های اگزیستانسیالیستی تحلیل و تبیین نمود؟ اگزیستانسیالیسم، اندیشه­ای فلسفی است که بر نقد ادبی تاثیر گذاشته و زمینه­ساز ظهور نظریه­های متعددی شده­است. ژان پل سارتر با نگارش کتاب ادبیّات چیست؟ منشوری برای ادبیّات متعهد می­نویسد و هایدگر، هرمنوتیک ِفلسفیِ مدرن را بنیان می­گذارد و نگاه سنتی را در آن بی­فروغ می­نماید و به این ترتیب بر اساس اندیشه دکارتیِ سارتر و ضد دکارتیِ هایدگر، دو نوع اگزیستانسیالیسم ادبی هایدگری و سارتری شکل می­گیرد. این تحقیق با رویکردی تطبیقی، درون مایه­های بیم و امیدِ اگزیستانسیالیستی را واکاوی نموده است. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد اگر چه محقّقان آثار هوشنگ مرادی کرمانی و مارک تواین را بیشتر از منظر مکتب رئالیسم مورد بررسی قرار داده­اند امّا می­توان بیم و امید مبتنی بر عملگرایی و نگرش اگزیستانسیالیستی را در این آثار یافت.


 

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۸ )
چکیده

به‌کارگیری استعاره­های متفاوت در متن توسط کاربران زبان، بازتابِ نگرش و تلقی آن‌هاست. ایدئولوژی­ها و بینش‌ها، به­منظور تحقق باورها و آموزه­های خود، استعاره را خلق می­کنند. به این ترتیب، نقش استعاره در اجتماع و زندگی، انکارناپذیر است. ضرب‌المثل‌ به­مثابه بازتابنده اندیشه‌های گویشوران یک زبان، بخشی از ادبیات بومی و مردمی است که می‌توان آن را جزو بهترین راه‌های بیان اندیشه‌های رایج در میان آنان دانست. نام حیوانات از پرکاربردترین واژه‌هایی هستند که در ضرب‌المثل‌های فارسی، در دیوان شاعران پیشین و معاصر برای نمایاندن ساحت‌های مادی و معنوی استفاده شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی می­کوشد به واکاوی استعاره‌های مفهومی صور حیوانی در ضرب‌المثل‌های برآمده از متون ادبی، بر اساس نظریه زبان‌شناسی شناختی، بپردازد. داده‌های این پژوهش برگرفته از فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی اثر ذوالفقاری است؛ به این ترتیب که قریب صدهزار ضرب‌المثل بررسی و موارد موردنظر یادداشت و تحلیل شدند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که در کل ضرب‌المثل‌های بررسی‌شده درخصوص کاربرد حیوانات، ۱۸۴ نگاشت دیده شد که در این میان، استعاره مفهومی «ضعف و ناتوانی» با ۲۶ ضرب‌المثل و ۱۵ نگاشت، بیشترین بسامد و پس از آن، به­ترتیب استعاره مفهومی «دشمنی» ۲۱ ضرب‌المثل و ۸ نگاشت، استعاره مفهومی «نیرومندی» ۱۵ ضرب‌المثل و ۶ نگاشت و سرانجام استعاره مفهومی «نادانی و بی‌خردی» ۱۲ضرب­المثل و ۵ نگاشت را به خود اختصاص داده‌اند.
 

دوره ۷، شماره ۲۷ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده

در ادب فارسی بویژه ادبیات عرفانی، نگرشهای تأویلی، جایگاه ویژه‌ای دارد. در این‌میان، عین‌القضات همدانی نمونه برجسته این نگرشهای تأویلی است. آشکارترین ویژگی دیدگاه ادبی عین‌القضات، دریافت متمایز و خاصّ وی در باب مبحث «تأویل» است. شاید به جرأت بتوان گفت در کل آثار منثور فارسی نمی‌توان فردی را یافت که تا این حدّ و با این گستردگی به «تأویل» و بررسی جزئیّات آن پرداخته باشد. عین‌القضات تقریباً در تمامی آثارش بر این است که به تأویل آنچه به زبان رمز بیان شده‌است، بپردازد و به بیان چگونگی فهم درست اهتمام دارد. وی افقهای تازه‌ای در تأویل بیان می‌کند که در نوع خود بسیار بی‌نظیر است.
این مقاله می‌کوشد به بررسی جایگاه عین‌القضات همدانی در جستارهای‌هرمنوتیکی ـ درعرصه‌های رایج هرمنوتیکی مانند فهم متن، رابطه لفظ ومعنا، لذّت متن، تک معنایی وچندگانگی معنایی ـ بپردازد وبه دور از کژروی و افراط‌گرایی و خلط مباحث، پیوند او را با مباحث هرمنوتیکی، که دردهه‌های اخیر به رویکردی گسترده در فهم دانشهای بشری تبدیل شده‌است بیان کند و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا می‌توان نگرشهای سنتّی نویسنده‌ای ژرف‌اندیش را که حدود هزارسال پیش می‌زیست در چارچوب نظریه‌پردازی هرمنوتیکی نوین ورویکردهای جدید نقد ادبی جای داد وتعمیم وبازسازی کرد یا نه.
 

دوره ۷، شماره ۲۸ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ )
چکیده

هیچانه­ها، اشعاری هستند که به­سببِ گریز از اصول و قواعد ادبیات نوشتاری رسمی، از ادبیات شفاهی و عامیانه سرچشمه می­گیرند و آمیزه­ای از بازی­های کلامی و موسیقایی به­شمار
می­روند که به­ظاهر، حاوی پیامی نیستند. هیچانه­ها با اینکه بی­معنا به­نظر می­رسند؛ اما سرشار از حرکت و رویدادند. مفاهیمِ به­هم پیوسته هیچانه­ها و خیال­انگیزی بسیارشان، دنیایی پر از هیجان را برای کودک به­تصویر می­کشد؛ دنیایی که قاعده و قانونی ندارد و مانند تخیل کودکان به هر­جا که دلش بخواهد سر می­زند و از هر چیزی که بخواهد قصه­ای می­سازد. این پژوهش به­یاری گردآوری داده­ها به­روش کتابخانه­ای و بر پایه تحلیل داده­ها، عمدتاً به­صورت کیفی و روش استدلالی استقرایی، با بررسی «بلاغت زیباشناسی»، از­جمله هنجارگریزی زبانی و نحوی، مشارکت حسی، آهنگین بودن، خیال­پردازی­های نامتعارف، وارونگی تصویر، تصویرسازی­های فرا­ واقعیتی، پویا­سازی و جان­بخشی به اشیا، بی­زمانی و بی­مکانی و نیز «بلاغت معناگریزی»، از­جمله معنا­ستیزی، حتی بی­معنایی، فقر اندیشه و تکرار محتوا به تحلیل هیچانه­ها می­پردازد. نتایج تحقیق نشان می­دهد، هیچانه­ها اشعاری پویا و زنده در عرصه ادبیات عامیانه هستند که متناسب با شرایط زمانی و مکانی، تغییر و تحول می­یابند و ویژگی­های بلاغی زیباشناسی و معنایی آن­ها، بیشتر در ساختارهای زبانی و فرم نمود پیدا می­کند و هنجارشکنی در حوزه هم­نشینی و جانشینی از مهم­ترین ویژگی آن­هاست. معناگریزی نیز از ویژگی­های جدایی­ناپذیر هیچانه­ها به­شمار می­رود.
 

دوره ۸، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۴۱)- ۱۳۹۶ )
چکیده

زبان­شناسی نقش­گرا زبان را به­عنوان یک نظام معانی به همراه صورت­هایی می­داند که از طریق همین صورت­ها، معانی تشخیص داده می­شوند. در دستورِ نقش­گرای هلیدی، علاوه­بر فرانقش تجربی و بینافردی که در درک تجربه­ها و بیان روابط بینافردی دخیل­اند، مؤلفۀ معنایی دیگری هم به نام فرانقش متنی وجود دارد که به­نوعی، مکمل دو فرانقش یادشده است. در این فرانقش، زنجیره­ها و توالی­های موجود درگفتمان شکل می­گیرند و همچنان­که کلام پیش می­رود، پیوستگی جریان سخن نیز ساماندهی می­شود. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می­کند تا به تناسبِ بافتی که در آن بیان شده و با توجه به ویژگی­های مترتب بر آن بافت، متن­آفرینی کند. نوشتار حاضر بر آن است تا ویژگی­های زبان­شناختی روزبهان بقلی را در کتاب عبهرالعاشقین براساس فرانقش متنی واکاوی کند و به کشف نظام معنایی موجود در متن و چگونگی ارتباط متقابل با خواننده دست یابد. بدین­منظور بخش­هایی از این کتاب برای بررسی از منظر فرانقش متنی انتخاب و در آن به تحلیل و بررسی انواع آغازگرها و میزان بسامد آن­ها پرداخته شده است. آن­گاه با تعیین درصد انواع آغازگرها و میزان بسامد هریک، مشخص شد که درصـد وقـوع آغـازگر متنـی بـسیار بیـشتر از آغازگر بینافردی است. این امر نشان­دهندۀ انسجام و هماهنگی بیشتر بندهای عبهرالعاشقین است که درواقــع رابطۀ منطقــی و معنـایی بــین دو بنــد را بــه­وجــود مــی­آورد؛ در حــالی­کــه آغــازگر بینــافردی نگــرش، احــساسات و قضاوت گوینده را در ارتباط با پیام نشان می­دهـد. وجود آغازگرهای تداومی، ساختاری و افزودۀ پیوندی، سهم بسزایی در پیوستگی کلام و انسجام میان بافت و گسترش مفهوم در بندهای به­هم پیوسته دارد.
احسان حضرتی، مهیار علوی مقدم، عباس محمدیان،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

ژانرجنگ، نوعی ادبی است که بیش از آن‌ که به جنگ و گفتمان  غالبِ برآمده از پیامدهای تاریک  و شوم آن بپردازد، ماهیت ادبیات ضد‌ جنگ  دارد و پیام آن صلح و دوستی است. دو رمان وداع با اسلحه، اثر ارنست همینگوی و زمین سوخته اثر احمد محمود، دو نمونه مناسب  از ادبیات ضد‌ جنگ در دو بافت   موقعیتی  متفاوت از  دو نویسندۀ ایرانی  و آمریکایی  هستند  که آیینۀ شفافِ نابسامانی‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی  و فرهنگی جامعه درگیر جنگ به شمار می روند. بررسی تطبیقی این  دو رمان و تحلیلِ شبکۀ مفهومی، عناصرساختاری و روایی آن‌ها، ما را به  سنجش تطبیقی پیرنگ داستانی، کاربرد عناصر زبانی  و سبکی  و فرم  و ساختار این دو رمان هدایت  می‌کند. به‌رغم توانایی و قابلیت این  دو رمان در ارائۀ هنرمندانۀ رویدادهای مربوط به جنگ، شیوه متفاوت  روایت در رویکرد روایی  دو نویسنده، شبکه مفهومی و درون‌مایه‌های آن‌ها و نیز عناصر ساختاری  و پردازش داستانی  و فرم، به  اضطراب متن در  زمین سوخته و وقار وآرامش در متن وداع با اسلحه انجامیده است و ازاین رو، اگرچه زمین سوخته، نمونۀ بومیِ  درخور اعتنایی از ژانر جنگ به شمار می رود ولی  وداع ب ااسلحه بر بلندای  نوع ادبی رمان و در مرتبه‌ای فراتر از ژانر جنگ ایستاده است.
 

دوره ۱۰، شماره ۴۳ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده

محمود دولت‌ آبادی با کاربرد شگردهای متنوع ادبی و با بهره‌ گیری از ظرفیت‌های فرهنگ عامه ازجمله ضرب‌المثل و کنایه بر غنای آثار داستانی خود به‌ویژه در رمان‌های کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری‌شدۀ مردم سالخورده افزوده و این رمان‌ها را در نگاه مخاطب، جذّاب‌تر کرده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، طبقه‌بندی درون‌مایه‌ای و محتوایی از ضرب‌المثل‌ها و کنایات به‌کار رفته در رمان‌های مذکور به‌دست داده شده و نقش این گونه‌های ادبی عامیانه در بازنمایی اندیشه‌های محمود دولت‌آبادی کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که ضرب‌المثل‌ها و کنایه‌ها در این رمان‌ها دارای درون‌مایه‌های «اجتماعی و فرهنگی»، «سیاسی» و «اخلاقی و تعلیمی» هستند و با زمینه‌های زیبایی‌شناسی متن درآمیخته‌اند. همچنین، این گونه‌های ادبی عامیانه، دارای درون‌مایه‌های دینی و ایدئولوژیک است و این گونه‌ها، در سبک زندگی مردم عادی جامعه بازتاب دارد و در رمان‌های برگزیده محمود دولت‌آبادی به گستردگی دیده می‌شود

دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده

به­دنبال تصویب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و اجرای برنامۀ درسی ملی، شاهد عملیاتی ­شدن برنامۀ آموزشی جدیدی درخصوص زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش بوده­ایم. این برنامه که با تغییر رویکرد و نیز با تهیه و تدوین کتاب­های نونگاشت همراه بوده، تفاوت­هایی اساسی با برنامۀ سنتی و ناکارآمد پیشین داشته است. حال با توجه به این موضوع که عملاً همۀ کتاب­های دورۀ اول و دوم متوسطه تدوین و تدریس شده است، ضرورت ارزشیابی و آسیب­شناسی این برنامه و توجه به نقاط قوت و ضعف آن از منظرهای مختلف ضرورتی اجتناب­ناپذیر است. برای نیل به این هدف یعنی ارزشیابی و آسیب­شناسی این برنامۀ جدید، در این مقاله، با بهره­جویی از چارچوب سیاست و برنامه­ریزی آموزش زبان، به­نحوی کیفی و در قالب مصاحبه به سنجش و تحلیل موضوعی نگرش پنج تن از متخصصان حوزۀ برنامه­ریزی آموزش زبان انگلیسی دربارۀ این برنامه پرداخته شده است. یافته­ها مبین آن است که برنامۀ جدید در کنار نقاط قوت خود، با کاستی­هایی در بخش­هایی چون تربیت معلم، ساعات درسی، و به­ویژه ارزیابی فراگیران همراه است که عدم توجه به آن­ها می­تواند این برنامه را با چالش­هایی جدی همراه سازد. در پایان مبتنی بر یافته­های پژوهش، پیشنهادهایی در راستای کاستن از ضعف­های بالقوه و بالفعل و نیز بهبود آن ارائه شده است.
 

دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

گسترش مبانی جامعهشناختی زبان و نقش مؤثر مؤلفههای مرتبط با بافت در آموزش زبان دستاندکاران آموزش زبانهای خارجی در جهان را در سالهای اخیر، بهسوی رویکردهای مرتبط با «بومیسازی آموزش زبانهای خارجی» سوق داده است. در این میان، برطرف کردن نواقص و کمبودهای آموزشی موجود در متدهای همگانی آموزش زبان‌های خارجی ازجمله بیتوجهی آنها به بافت و نیازهای زبانآموزان جامعۀ هدف، سبب تقویت مبانی نظری و راهکارهای عملی در حوزۀ بومیسازی شده است. پژوهش حاضر نیز در پی مطالعۀ مفهوم و سازوکار بومیسازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران متناسب با بافت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی و با تبعیت از رویکرد بینافرهنگی در کشور است. این پژوهش در پی پاسخ دادن به این دو پرسش اساسی است: بومیسازی آموزش زبان فرانسه در مدارس ایران چه ضرورتها و چه سازوکاری را بهدنبال دارد و اینکه آموزش فرهنگ در کتب درسی آموزش زبان فرانسه چگونه و تا چه میزانی اعمال شده است. این تحقیق ازنظر ماهیت، کاربردی بوده و ازنظر نوع روش، توصیفی ـ تحلیلی است که با روش تحلیل محتوای کیفی در پی پاسخ به پرسشهای اصلی پژوهش است. نتایج این پژوهش مؤید این مطلب است که آموزش زبان فرانسه در ایران در سه سطح کلان (بومیسازی آموزشی)، میانی (بومیسازی برنامۀ درسی) و خُرد (بومیسازی کتابهای درسی) قابل اجراست. از سوی دیگر، تحلیل محتوای هفت کتاب درسی آموزش زبان فرانسه از بهکارگیری مؤلفههای هویت ملی و مؤلفههای فرهنگ فرانسه بهصورت نابرابر و نامتوازن و نادیده گرفتن رویکرد بینافرهنگی خبر میدهد.


دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

به وسیله ی کربن فعال برپایه پسماند Reactive Blue ۱۹(RB چکیده- هدف از انجام این پژوهش، تعیین شرایط بهینه حذف رنگ (  انار با استفاده از روش طراحی تاگوچی است. چهار عامل اصلی شامل ۹ دقیقه) به عنوان فاکتورهای موثر در راندمان حذف در نظر گرفته شدند که - ۵۰۰ میلیگرم بر لیتر) و زمان تماس( ۱ - اولیه رنگ( ۱۰۰ غلظت جاذب، غلظت اولیه ،pH برای هر کدام ۵ سطح تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل از این روش، بیشینه ی بازدهی حذف در ۱گرم بر لیتر، ۱۰۰ میلیگرم بر لیتر و ۷ دقیقه به دست آمد. برای تعیین اثر گذاری هر /۷۵ ، رنگ و زمان تماس به ترتیب برابر ۱۱ عامل در حذف رنگ از آنالیز واریانس استفاده شد. بر این اساس، غلظت اولیه رنگ و زمان تماس به ترتیب بیشترین و کمترین اثر را داشتهاند. نتایج بدست آمده نشانگر عملکرد بالا و سریع کربن فعال حاصل از پسماند انار در حذف RB بر بازدهی حذف رنگ ۱۹ از محلول های آبی است

صفحه ۱ از ۱