جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای طلائی
مولود طلائی، اسحاق طغیانی، مهرناز طلائی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱)- ۱۳۹۲ )
چکیده
رویکرد بیشمتنیت ژرار ژنت عبارت است از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونهای که بیش متنتفسیر پیش متننباشد. در این ساحت هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا میکند؛ به طوری که افق جدیدی از پیوندهای ادبی - فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار میدهد.
در این مقاله کوشیدهایم ضمن نیم نگاهی به دیدگاههای مختلف نظریهپردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیشمتنیت این دیدگاه، مشابهتهای داستانی منظومه لیلی و مجنون و نمایشنامه سیرانودوبرژراک را ارائه دهیم.
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۳)- ۱۳۹۵ )
چکیده
بررسی ساختاری آثار کلاسیک روایی، جایگاه مناسبی برای کشف روابط مؤلفههای داستانی با زبان است. پیرنگ کامل منظومه عاشقانه مهر و ماه (جمالیدهلوی، ۱۳۵۳) بستری مناسب برای نشاندادن این روابط فراهم میکند. در زبان غنایی منظومه مذکور کارکرد ادبی و عاطفی زبان بر سایر نقشهای زبانی غالب است. هدف نگارنده در این جستار، جمع سه نظریه متمایز در حوزۀ ساختار داستان و کارکردهای زبان است که درنهایت، به الگویی کلی در این رابطۀ دوسویه منتهی میشود. هنگامیکه راوی بر حضور خود در داستان تمرکز کند (+) کارکرد عاطفی زبان قویتر میشود و زمانیکه به توصیف کنشها، کنشگران و سایر پدیدهها (+) میپردازد، کارکرد ادبی زبان خود را بیشازپیش نشان میدهد؛ زیرا در این ساحت همواره صنایع ادبی بیشتری بهاقتضای شیوه داستانپردازی کهن در متن وارد میشود. توصیفهای منظومه اعم از پدیدههای طبیعی، ظاهر و سیرت قهرمانان داستان و حتی شرح جزئیات برخی از کنشهای غنایی مانند شکار، شب زفاف، بزم و ... ــ که شتاب روایت را کاهش میدهد ــ دربردارندۀ ظهور کارکرد ادبی زبان غنایی است. شکوائیههای ذهنی، نجوای با خویشتن، مناظرههای یکسویه با عناصر طبیعت و... بهسبب بافت خاص زبانی که بیشتر با ادات ندا و تمنا همراه است با کارکرد عاطفی زبان غنایی رابطه مستقیم دارد. گفتمان عاطفی در بطن روایت شکل میگیرد و سازوکار کنشهای داستانی را به کمترین حد میرساند. استفاده از الگوی طرحواره عاطفی برای نشاندادن امیدواری شَوِشگر درعین ناامیدی و ایجاد اعتمادبهنفس برای وصال یار، از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۵ )
چکیده
چکیده
قطب جنوب (قاره جنوبگان) یکی از نواحی نادری در سطح کره زمین است که مسائل مربوط به آن (بویژه مسائل حقوقی آن) به دلایل گوناگون از جمله وضعیت جغرافیایی و طبیعی آن بهعنوان منطقهای دور افتاده، چندان در دهههای گذشته در مجامع بینالمللی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است. به هر حال تحولات و توسعه های صورت گرفته در جامعه بینالمللی در دهههای اخیر نشان داده است که شاید دیگر نتوان ناحیهای را بر روی سطح کره زمین پیدا کرد که کشورهای جهان نسبت به آن بیتفاوت باشند. ویژگیهای منحصر به فرد موجود در قطب جنوب نیز باعث شده است که این منطقه جایگاه ویژهای را در نزد کشورهای جهان، بویژه کشورهای در حال توسعه بهدست آورد. در این راستا بررسی مسائل حقوقی مربوط به قطب جنوب و نقد و بررسی نظام حقوقی موجود در آن از نکات اساسی مطرح در خصوص قطب جنوب است. در یکی دو قرن اخیر، حضور کاشفان برخی از کشورها در قطب جنوب و یا دلایلی همچون مجاورت بهعنوان توجیهاتی برای طرح ادعاهای دولتهای معدودی نسبت به سرزمینهای قاره جنوبگان مورد استفاده واقع شده است. وضعیت منحصر به فرد قطب جنوب به گونهای است که میتواند این منطقه را در دسته نواحی همچون بستر و زیر بستر دریاهای آزاد و فضای ماورای جو قرار دهد که به دلیل ویژگیهایش از سوی جامعه جهانی بهعنوان مناطق تابع نظام حقوقی میراث مشترک بشریت به رسمیت شناخته شده است. بر این اساس این مقاله به نقد و بررسی وضعیت قطب جنوب و نظام حقوقی آن پرداخته و با تأکید بر ویژگیهای قطب جنوب آن را دارای این پتانسیل میداند که از سوی جامعه جهانی بهعنوان منطقه میراث مشترک بشریت شناخته شده و تابع نظام حقوقی ناشی از آن و یا برداشت تعدیل شدهای از آن قرار گیرد، به گونهای که هم منافع دولتهای مدعی و هم جامعه جهانی در قطب جنوب تأمین و تضمین گردند.
دوره ۱۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
فلزات دارای ساختاری کریستالی می¬باشند و جریان پلاستیک در آنها، محدود به صفحات کریستالی خاص و در جهات خاصی واقع در این صفحات است. در این مکانیزم، ناهمگونی میکروساختار و اثرات تغییر در جهات کریستالی نقش اساسی را در رفتار ماده ایفا می¬کنند. در این مقاله برای بررسی اثر جهات کریستالی و بافت ماده، از معادلات ساختاری کریستال پلاستیسیته برای شبیه¬سازی استفاده شده است. ابتدا به¬کمک روش ورونی فضای شبیه¬سازی به دانه¬های کریستالی افراز می¬گردد تا ناهمگونی ریزساختار به بهترین نحو ممکن در شبیه¬سازی اعمال شود. در ادامه، از روش دینامیک مولکولی برای استخراج ثوابت الاستیک مورد نیاز استفاده می¬شود. در انتها، رفتار فلز آهن تحت بارگذاری کشش ساده با روش کریستال پلاستیسیته در المان محدود بر روی مدل ورونی شبیه¬سازی و نتایج حاصل از آن با نتایج تجربی مقایسه می¬گردد. تطابق خوب بین نتایج حاصل از روش عددی با نتایج تجربی موید مناسب بودن مدل عددی ارایه شده می باشد.