جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای حیاتی


دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده

بسیاری از آثار ادبی، بالقوه یک نمایشنامه یا یک فیلمنامه است. یکی از این شاهکارهای ادبی«شیخ صنعان» اثر «فریدالدین عطار نیشابوری» است. این داستان منظوم از برخی ظرفیتهای دراماتیک مانند «ساختار نمایشی» برخوردار است. طرح داستانی «شیخ صنعان» می‌تواند با خط سیر داستان در فیلمنامه مقایسه شود زیرا از جایی آغاز می‌شود، در مسیری جریان می‌یابد و در نقطه‌ای به پایان می‌رسد. افزون بر این، روایت بر یک شخصیت و حادثه اصلی تکیه دارد و با بهره‌گیری از شخصیتها و حوادث دیگر به آفرینش ماجراهای جدید می‌پردازد. همچنین با اطلاعات جدیدی که از شخصیتها به دست می‌دهد به هیجان بیشتری دست می‌یابد و افکار و عواطف مخاطب را نشانه می‌رود. با تشخیص خطوط داستانی «شیخ صنعان» و خط سیر فیلمنامه می‌توان به گونه‌های همانندی و تمایز میان ساختار فیلمنامه و ساختار این حکایت پی‌برد و به دورنمایی از ظرفیتهای دراماتیک «شیخ صنعان» دست یافت.
 

دوره ۲، شماره ۶ - ( تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده

نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: ۱. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزّل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. ۲. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. ۳. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.

دوره ۳، شماره ۱۱ - ( بهار ۱۳۸۵ )
چکیده

حکایت منظوم «شاه سیاه‌پوشان» اثر حکیم نظامی گنجوی از ظرفیتهای تصویری برخوردار است که می‌تواند از دیدگاه شگردهای سینمایی بررسی شود. دوربین فیلمبرداری سینما تصاویر را از زاویه‌های مختلف ثبت می‌کند و می‌توان گفت چشم شاعر همین عمل را با تصاویر ذهنی و خیالی انجام می‌دهد. برای نمونه همان‌طور که سنت سینمایی برای معرفی شخصیتها و موقعیتها از نمای معرف یا نمای کامل استفاده می‌کند، نظامی هم در صحنه‌هایی­که شخصیت را به خواننده معرفی می‌کند و دایره توصیفات خود را از چهره و حرکات شخصیت فراتر می‌برد و او را در فضایی وسیعتر نشان می‌دهد. حرکت دوربین سینما و حرکت چشم خیال شاعر از چنین شباهتهایی برخوردار است. همان‌گون که دوربین فیلمبرداری درحرکت عمودی بالا و پایین می‌رود، توصیفات شعری «شاه سیاه‌پوشان» نیز از وصف یک پدیده روی زمین متوجه وضعیت شخصیت در آسمان می‌شود. در کنار زاویه و حرکت دوربین، شگردهای دیگری مثل صحنه‌آرایی و زمینه‌پردازی در حکایت شاه سیاه‌پوشان با شگردهای مشابه سینمایی قابل انطباق است. در مجموع می‌توان گفت شگردهای سینمایی، ابزار جدیدی است که می‌تواند پژوهشگر ادبی را در تبیین تصویرپردازیهای آثار شاعران بویژه نظامی، یاری رساند.

 
زهرا حیاتی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

سینماگران، برنامه‏سازان تلویزیون، کارشناسان ادبیات و مخاطبانی که با سطح متوسطی از سواد ادبی و سینمایی- تلویزیونی، فیلم‏های اقتباسی را می‏بینند، معیارهایی متفاوت برای ارزیابی دارند. به همین قیاس، مبانی نظری مختلفی در مطالعات تطبیقی اقتباس وجود دارد. بررسی فیلم‏های اقتباسی و مقایسۀ آن‏ها با منابع ادبی می‏تواند با رویکرد مطالعات فرهنگی انجام گیرد که سرشتی بین‌رشته‏ای دارد و بیشتر بر بازخوردهای فرهنگی تکیه می‏کند. یکی از اهداف پژوهش‏های بین‏رشته‏ای کمک به بازسازی فرهنگ است که با تعامل علوم و هنرها تسریع می‏گردد. بررسی مناسبات سینما و تلویزیون با مجموعه قصه‏های هزار ویک شب نشان می‏دهد اقتباس‏هایی که توانسته‏اند این اثر را با همان نقش فرهنگی- تاریخی خود بازتولید کنند، موفقیت بیشتری داشته‏اند. این اقتباس‏ها به ساختار اثر وفادار بوده‏اند. دلیل موفقیت اقتباس‏های وفادار به هزار و یک شباین است که درونمایه از ساختار برمی‏آید و حذف الگوی درونمایه در فیلم‏های اقتباسی، مخاطبان مشترک کتاب و فیلم را راضی نمی‏کند. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. کنارهم‏گذاری تحلیل‏های ساختاری و دریافت‏های معنایی هزار و یک شب، همراه با رجوع به نظریه‏هایی که بین اندیشه و ساختار به یک رابطه بلاغی قائل هستند، نشان می‏دهد چگونه اقتباس‏های وفادار از هزار و یک شب به بازتولید تأثیر فرهنگی این متن می‏پردازند.
 

دوره ۵، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

مدیریت زنجیره تأمین، فرآیند اتخاذ تصمیم‌های یکپارچه از تأمین مواد اولیه تا مصرف کالا به‌وسیله مشتریان نهایی است. انتخاب تأمین‌کننده یکی از مهم‌ترین مسائل تصمیم‌گیری در این حوزه است که در آن عوامل کیفی و کمی متعددی برای مشخص کردن تأمین‌کننده با بالاترین قابلیت دخیل هستند. با افزایش پیچیدگی زنجیره تأمین، سطح بی‌اطمینانی و ریسک موجود نیز افزایش پیدا می‌کند. از این ‌رو مدیریت ریسک زنجیره تأمین به‌ویژه ارزیابی ریسک تأمین‌کنندگان مورد توجه سازمان‌ها قرار گرفته است. در این پژوهش نخست ضمن شناسایی جامع ریسک‌های تأمین‌کننده در صنعت تولید فولاد به روش کوره بلند، یک دسته‌بندی سلسله مراتبی در قالب سه سطح و ۳۸ رویداد ریسکی ارائه شد. سپس با در نظر گرفتن رویدادهای ریسکی، مجموعه‌ای از ۹ معیار برای ارزیابی ریسک‌ها در نظر گرفته شدند. در ادامه یک شاخص ترکیبی مبتنی بر معیارهای ارزیابی و اوزان اهمیت آنها به منظور ارزیابی دقیق‌تر و واقع بینانه‌تر ریسک‌های هر کدام از تأمین‌کنندگان ارائه شد. در‌نهایت از روش الکتره ۳ برای ارزیابی و اولویت‌بندی تأمین‌کنندگان (معادن) سنگ آهن کارخانه ذوب آهن اصفهان استفاده شده است. بر این اساس، معدن سنگ آهن جلال‌آباد به عنوان گزینه دارای ریسک کمینه و معدن شرق ایران به عنوان گزینه دارای ریسک بیشینه شناسایی و معرفی شدند.

دوره ۷، شماره ۲۵ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده

از آنجا که میان دو دانش سبک­شناسی و نقد ادبی رابطه و همبستگی هست و تحلیل­های منتقدانه برپایه داده­های سبکی بنا می­شوند، بررسی وضع موجود مطالعات سبک و نقد می‌تواند زمینه­های نهادینه­سازی و سامان‌دهی این شاخه­های مطالعاتی را هموار کند. بررسی مقالات علمی- پژوهشی دو مجله تخصصی بهار ادب (سبک‌شناسی نظم و نثر) و نقد ادبی در سال ۱۳۸۹- که پایان دهه هشتاد شمسی است- دورنمایی از شاخصه­های این نوع مطالعات را در این دهه به­دست می­دهد. در این بررسی، از دو شاخص کمّی و کیفی استفاده شده است. شاخص­های کمّی به مواردی، مانند حوزه نظری و عملی، متون مورد مطالعه، رویکردهای سنتی و جدید، تعداد نویسندگان، جنسیت نویسندگان و مانند آن‌ها ناظر است. شاخص‌های کیفی براساس مبانی دانش‌های سبک­شناسی و نقد ادبی تنظیم شده است و به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد: آیا مقالات نقد ادبی از توصیف به‌سمت تحلیل و واکاوی معنا پیش رفته‌اند؟ آیا بر تحلیل­ها تفکر انتقادی حاکم است؟ آیا مقالات سبک­شناسی اثر را به­عنوان نمود فردیت بررسی کرده­اند؟ آیا داده­های سبکی وجه تمایز اثر مورد بررسی را با آثار دیگر نشان داده­اند؟ و مانند آن‌ها. نتیجه کلی این بررسی­ها نشان می­دهد اگرچه مطالعات سبک و نقد در برخی حوزه­ها که از گفتمان اجتماعی یا دانشگاهی پیروی می­کنند، همسو و هم­مسیر هستند، تفاوت‌هایی دارند که رابطه و همبستگی این دو شاخه مطالعاتی را پوشش نمی­دهد. برای مثال، منتقدان در انتخاب متن بیشتر به داستان گرایش دارند و سبک­شناسان متون شعری را ترجیح می‌دهند؛ در مقالات نقد، بیشتر از مقالات سبک­شناسی، با نظریه­ها و رویکردهای جزئی و مستقل روبه‌روییم و گرایش­های سبک­شناختی هنوز به استقلال نرسیده‌اند؛ همچنین تعداد بیشتری از مقالات نقد به صبغه اصلی خود، یعنی تحلیل و واکاوی معنا نزدیک شده و از توصیف گذر کرده­اند، درحالی که مقالات مرتبط با سبک که به‌طور مشخص سبک را نمودی از فردیت مؤلف نشان دهند یا ویژگی سبکی را معادل تکرارِ انحراف از معیار بدانند، درحد نیمی از کل مقالات است.

دوره ۷، شماره ۲۶ - ( زمستان ۱۳۸۸ )
چکیده

غالب پژوهشهایی که به بررسی رابطۀ سینما و ادبیات پرداخته­اند به تفاوتهای داستان ادبی و درام فیلمنامه توجه داشته‌اند. زمینۀ دیگری که می­توان پیوندها و مناسبات ادبیات و سینما را در آن پی­گرفت، «تصویرپردازی» است. صور خیال در مفهوم بلاغی آن شامل تصویرهای ذهنی ادبی، و غالباً به دلالت ضمنی نشانه­های شمایلی ناظر است و ذیل علم بیان در انواع تشبیه، تمثیل، مجاز، استعاره، کنایه و نماد فهرست شده­است. در این مقاله به بررسی ظرفیتهای «تمثیل ادبی» به­طور عام و «تمثیلهای شعری مثنوی و غزلیات شمس» به­طور خاص برای بازآفرینی در وسیلۀ بیانی سینما پرداخته شده است. انتقال تمثیلهای ادبی به سینما براساس این ظرفیتها امکانپذیر است: ۱- اشتمال بر عناصر بصری متعدد و متحرک۲- تناسب تصاویر و معانی همنشین با مونتاژ و میزانسن  ۳-فراوانی تصویرهای هم عرض در طول شعر ۴-اشتمال بر تصاویر قابل توزیع در متن فیلم به سبب دلالت بر مضمون عرفانی «تکامل» و ۵-اشتمال بر بافت روایی و ساختار دراماتیک.
 

 

دوره ۷، شماره ۲۷ - ( پاییز ۱۳۹۳ )
چکیده

برهم‌سنجی تاریخ ادبیات و سینما از تقابل چندهزار سال با یکصدواندی سال حکایت می­کند؛‌ با این حال تأثیر و تأثر میان این دو رسانه، چه آگاه چه ناآگاه، چه با اقبال چه با انکار، در تولیدات هنری جریان داشته و در نقدهای دانشگاهی و غیردانشگاهی بازتاب یافته است. مطالعات تطبیقیِ اقتباس برپایة‌ مقایسة‌ فیلم­های اقتباسی با منابع ادبی صورت می­پذیرند و در ایران به این شکل دسته­بندی می‌شوند: آثاری که به‌صورت انفرادی و مستقل به مسئله اقتباس پرداخته­اند؛ آثاری که با اهتمام نهاد فرهنگی- هنری یا مؤسسه سینمایی گردآوری شده­اند؛‌ آثاری که ظرفیت­های آثار ادبی را برای تبدیل به فیلم‌نامه و فیلم بررسی و بر یکی از سه عنصر «روایی»، «سبکی» و «روایی- سبکی» تأکید کرده­اند؛ آثاری که با نگره­های سینمایی به نقد متون پرداخته‏اند؛ اظهارنظرهای کوتاه و پراکنده که در کتاب­های تاریخ سینما نوشته شده یا در مصاحبه­های مطبوعاتی آمده­اند. بررسی روش مطالعه و نوع دریافت­های این پژوهش­ها نشان می­دهد می­توان مطالعات تطبیقیِ اقتباس را نوعی نقد تلقی کرد که درصورت انسجام و سامان‌دهی، تخیل سینمایی را چه اقتباسی چه اصلی، توسعه می­دهد. 

دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

شناخت درست و کامل ذینفعان یکی از بخش‌های اصلی و هنر تصمیم‌گیری راهبردی است. بانک‌ها به عنوان بخش مهمی از اقتصاد کشور با ذینفعان متعدد و حساسی مواجهند و تغییرات مختلفی را در ساختار ذینفعان خود تجربه می‌کنند. شناخت و طبقه‌بندی درست این ذینفعان و اتخاذ راهبرد راهبرد مناسب برای تعامل با آنان یکی از راهکارهای بهبود عملکرد است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت تعامل بانک با ذینفعان راهبردی انجام شده است.
این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده‌ها کیفی و از نظر ماهیت و روش اجرای آن داده‌بنیاد است. راهبرد نمونه‌گیری، هدفمند و روش آن گلوله برفی بوده است. سنجش اعتبار درونی

 (قابلیت اعتبار) یافته‌ها، مقایسه نتایج به وسیله مبانی نظری و تأیید خبرگان و تأیید دقّت و صحّت داده‌ها با روش بررسی به‌وسیله اعضای پژوهش و روایی فرم مصاحبه از طریق روایی محتوایی انجام شده است.
نتایج به دست آمده حاصل از سه مرحله مصاحبه، اجرای فن دلفی و بارش مغزی، ۲ بعد بوده است که بعد اول شناسایی ذینفعان راهبردی شامل ۴ مؤلفه (قدرت، نفوذ، تأثیرگذاری، منافع و مشروعیت) و بعد تعامل با ذینفعان راهبردی شامل ۶ مؤلفه (سیاستگذاری، قوانین و مقررات، اداره و سازماندهی، کنترل و نظارت، تأمین منابع و فروش خدمات) که از ۷۶ شاخص حاصل شده‌اند.

دوره ۹، شماره ۳۸ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

فرایند اقتباس ادبی۱ در سینمای داستانگو پرسابقه است و بسیاری از منتقدان سینمایی به مقایسۀ فیلم اقتباسی با منبع ادبی پرداخته­اند. نمونه این پژوهشها در تحقیقات دانشگاهی ایران نیز انجام شده است. در دهۀ اخیر برخی محققان این موضوع را با یک نگاه ماقبلی پی­ گرفته‌اند؛ یعنی پیش از اینکه اثر به فیلم تبدیل شود، قابلیتهای تبدیل آن را به فیلم موضوع تحقیق قرار داده‌اند. با اتخاذ این رویکرد می­توان کارکرد سینمایی استعاره در تصویرهای شعر فارسی را بازجست. بلاغت سنتی با تبعیت از دیدگاه ارسطویی، استعاره را کلمه­ای می­داند که بر اساس رابطۀ مشابهت به ­جای کلمه دیگری می­نشیند. این تعریف که به واژه، و در نهایت، به جمله نظر دارد، با تعریفهای پس از آن که از دیدگاه رمانتیک افلاطونی برآمده­اند، تفاوت دارد؛ زیرا از دیدگاههای اخیر استعاره با کل زبان رابطه­ای سازمند دارد و زاییدۀ تخیل فعالی است که باید معنایی را از یک شیء به یک شیء دیگر انتقال دهد.  با توسعۀ این دیدگاه در قرن بیستم و صورتبندی دقیق آن در یافته‌های زبانشناسان ساختگرا، استعاره اصلاً فرایندی است که در زبان محقق می­شود و نه ­تنها عامل انتقال معنا، که آفرینندۀ معناست، آن هم از طریق ایجاد کنش و واکنش میان دو امر که امر سوم را ایجاد می‌کند. برهم­سنجی استعارۀ ادبی با استعارۀ سینمایی بر اساس دیدگاه کلاسیک ارسطویی دشوار است؛ زیرا از این دیدگاه استعاره بر واژه استوار است و واژه بنیان رسانۀ کلامی است که ذاتاً با رسانه سمعی- بصری سینما متفاوت است.  اگر استعاره را به‌طور کلی و به‌منزله عنصر بنیادین فکر در نظر بگیریم، زبانِ کلامی و غیرکلامی می­توانند برخی مناسبات خود را با یکدیگر بازیابند. از این دیدگاه، تعامل استعاره‌های ادبی شعر فارسی و سینما در «دگردیسی عناصر زیبایی‌شناسانه» و با «معادل‌یابی عناصر سبکی» در دو رسانه تبیین می­شود

دوره ۱۱، شماره ۴۳ - ( بهار ۱۳۹۳ )
چکیده

ددر مطالعات تطبیقیِ ادبیات و سینما، یکی از پرسش‏ها این است که آیا می‏توان علاوه بر عناصر روایی و مقایسه داستان ادبی با داستان فیلم، تکنیک‏های سینمایی یا عناصر سبکی سینما را نیز با شگردهای ادبی مقایسه کرد؟ در صورت امکان مقایسه، چه نتیجه‏ای می‏توان از این مطالعه حاصل کرد؟ زیبایی‏شناسی، فرایند مشترکی است که می‏تواند در بیان هنری دو رسانه متفاوت مورد مطالعه قرار گیرد. بحث معناسازی و ایجاد دلالت ضمنی با عناصر سبکی سینمایی محور اصلی مقایسه است. برای مثال، القای معنی یا معانی خاص با نشانه‏های صوتی یا نشانه‏های رنگ و نور در نقد سینمایی، شناخته شده است. فرضیه پژوهش این است که اگر امکانات معناسازی با نشانه‏های که به عناصر سبکی سینما نزدیک است در متون ادبی تحلیل شود، متن ادبی به نحو دیگری قرائت می‏شود و ممکن است معانی پنهان آن کشف شود یا معنای جدیدی از سوی خواننده به متن ارائه شود. از آنجاکه کشف معنا یا تولید معنا ذیل تعریف‏های متأخر نقد ادبی است، می‏توان گفت برهم‏سنجی شگردهای ادبی و تکنیک‏های سینمایی گاه فعالیت «نقد» را در خوانش متن با یک رویکرد ویژه و دریافت معنای آن، محقق می‏کند. در برخی مطالعات تطبیقی که منتقدان ادبی و سینمایی در سال­های اخیر به آن پرداخته­اند، نشانه‏های سینمایی یا نظام­های نشانه­ای سینما به ابزاری برای بررسی متون ادبی تبدیل شده است. بازخوانی یک روایت ادبی با این نگاه که متن چگونه از فضاسازی با توصیف­های مبتنی بر حرکت، رنگ، نور، صدا، موسیقی، صحنه­پردازی، دکور و مانند آن بهره برده است، گاه باعث کشف رابطه فرم و محتوا شده است. برای مثال توصیف­های مکرر مکان­های عمومی از زبان روای-شخصیت می­تواند نشان دهنده این دلالت باشد که غلبه نمای عمومی در یک داستان گاه بر تنهایی شخصیت و تضاد او با محیط پیرامون دلالت می­کند؛ یا تقابل توصیف حالات شخصیت غمگین در مکان­های بسته از دید دانای کل با توصیف شادی حاکم بر مکانهای عمومی از دید شخصیت داستان، می­تواند به تقابل نماهای عمومی و نماهای درشت، نقش معناسازیِ ساختاری بدهد و برای مثال احساس تنهایی شخصیت را نسبت به دنیای دیگر بیان کند.

 

دوره ۱۲، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

یکی از شیوه‏های مطالعۀ اشعار دهۀ ۱۳۸۰، واکاوی تقابل‏های دوگانه است که بخش‏هایی از معنا را نشان می‏دهد، زیرا اگر شاعری ارزش‏گذاری تاریخی تقابل‏ها را بپذیرد، هم‏سویی خود را با باورهای کلاسیک نشان داده است و اگر آن را نقد کند، تغییرات فکری و فرهنگی را در سطح فردی یا اجتماعی نمایان ساخته است. در تحلیل تقابل‏های متن، یکی از موارد بررسی، نوع رابطه‏ای است که نویسنده یا شاعر میان دو سوی تقابل برقرار می‏کند و از این حیث، شاعران دهۀ ۱۳۸۰ نشان داده‏اند، بسیاری از زیربناهای فکری و نوع ارزش‏گذاری‏ها در نزد آنان تغییر کرده است. هفت شاعر؛ یعنی ساره دستاران، مجید رفعتی، گروس عبدالملکیان، عباس صفاری، سارا محمدی اردهالی، شهاب مقربین و حافظ موسوی، آشکارا خوب و بدِ دو سوی تقابل، و به‌عبارت بهتر وجه مثبت و منفی یا ارزش و ضدارزش طرفین تقابل را بی‏اعتبار دانسته‏اند؛ و درواقع، بی‏اعتباری ارزش/ ضدارزش‏ها را در جامعۀ خود نقد کرده‏اند. روش تحقیق، توصیفی است و سطح مطالعۀ تقابل‏ها، بیشتر واژگانی و مفهومی است. یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد این شاعران، هم دربارۀ تقابل‏های عام و شناخته‌شده تشکیک می‏کنند؛ هم حوزه‏های تصویری جدیدی را متناسب با زبان و زمان، برای بی‏اعتبار دانستن سویه‏های ارزشی و ضدارزشی تقابل‏ها خلق می‏کنند.

دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

در تکامل دانش روایت‏شناسی، ژرار ژنت به عنصر زمان پرداخت و این نظریه را مطرح کرد که یکی از جنبه‏های هنر روایت‏پردازی، نحوه تبدیل زمان داستان به زمان متن است. روایت‏پژوه رابطه زمان داستان و زمان متن را با سه مؤلفه نظم، تداوم (دیرش) و بسامد تحلیل می‏کند. «نظم» توالی رویدادهای روایت را با توالی منطقی و گاه‌شمارانه آن در داستان مقایسه می‏کند؛ «تداوم» مدت زمان وقوع حادثه را با حجم متن اختصاص‏یافته به آن می‏سنجد؛ «بسامد» تعداد تکرار وقایع را در داستان با تعداد نقل آن‏ها در متن قیاس می‏کند. در چند دهه اخیر، پژوهشگران ادبیات فارسی به این مقوله توجه کرده و در بیش از سی پایان‏نامه و رساله و پنجاه مقاله، به بررسی زمان روایی در متون کهن یا معاصر پرداخته‌اند. در این پژوهش، مقالات علمی ـ پژوهشی که زمان روایی را تحلیل کرده‌‌اند، با این پرسش‌ها واکاوی شده‏اند: ۱. دریافت نهایی مقالات از تحلیل زمان در متون روایی چیست؟ آیا به شیوه زمان‏بندی بسنده شده یا اینکه رابطه زمان روایی با معنا و ساختار اثر نیز به‏دست آمده است؟ ۲. دسته‏بندی مقالات براساس موضوع، روش و یافته‏های پژوهش چه نقشه راهی برای مطالعات روایت‏پژوهی ترسیم می‏کند؟ دریافت پژوهش این است که بیشتر تحقیقات ناظر به آزمون کاربست نظریۀ ژنت در قرائت متن ادبی بوده و اغلب شیوه‏های زمان‏بندی نویسنده را گزارش کرده‏اند؛ اما نسبت ساختار و معنا با زمان روایی و نیز رابطه ادبیت متن با زمان روایت هم نشانه‏هایی در تحقیقات دارد و به‏طور کامل مغفول نمانده است. اگر این رویکرد در پژوهش‏های آتی مورد توجه قرار گیرد و مقایسه متون براساس دوره یا نوع ادبی بر این پایه تحلیل شود، نتایج نظام‏یافته‏تری به مطالعات سبک‏شناختی یا تاریخ ادبیات افزوده می‏شود.

دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

یافتن شباهت‏ها و تفاوت‏ها در نگارش تاریخی و ادبی می‏تواند ذیل مطالعات بین‌رشته‏ای تعریف شود. در این پژوهش، جنبه‏های روایی مقتل‏های واقعه عاشورا از دیدگاه زمان روایی ژرار ژنت بررسی شده است. مورد مطالعه، ماجرای حضرت قاسم (ع) است. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است و از نتایج برجسته تحقیق این موارد است: ۱. در حوزه آرایش رویدادها، بیشترین زمان‏پریشی‏ها به رویدادهای نامعتبر تاریخی اختصاص دارد که در مقتل‏های نیمه‏روایی (تاریخی ـ داستانی) آمده است. متفاوت‏ترین نوع زمان‏پریشی نیز در محرق ‌القلوب آمده که نشانه‏های آن در مداحی‏های امروز به‏جا مانده است. ۲. در حوزه دیرش رویدادها، بیشترین درنگ‏های روایی به رویدادهای نامعتبر تاریخی مربوط می‌شود که حاصل پردازش ادبی در سطح لفظ است؛ شیوه دیگر اطاله دادن، روایت درآمیختن نظم و نثر است و پس از آن، توصیف جزئیات برخی رویدادها از شتاب روایت کاسته است. بیشترین صحنه‏های نمایشی اغلب به رویدادهای نبرد مربوط است. ۳. در حوزه بسامد رویدادها، بیشترین تکرار حاصل درآمیختگی نظم و نثر و تکرار مطلب منثور در شعر است.
 

دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

چکیده- از مهم ترین مراحل طراحی فضاهای زیرزمینی، انتخاب سامانه نگه داری مناسب برای آن فضا است. این انتخاب معمولاًٌ بر پایه تجربه مهندسان طراح انجام می شود، که دقت کافی ندارد و بهترین گزینه نمی شود در حالی که پارامترهای بسیار اقتصادی و فنی در انتخاب سامانه نگه داری مناسب دخیل است. بنابراین انتخاب سامانه نگه داری برای فضاهای زیرزمینی یک مسئله تصمیم گیری چند معیاری است. در این پژوهش انتخاب سامانه نگه داری مناسب برای یکی از تونل- های دسترسی به ماده معدنی معدن سرب و روی گوشفیل که در تراز ۱۵۶۵ قرار دارد بررسی شده است. این تونل مقطع مربع شکل و ابعاد ۵/۴×۵/۴ متر دارد و از دو تونل عمود بر هم تشکیل شده است؛ همچنین هر دو تونل از دو بازه ی دولومیت و دولومیت معرفی شده عبور می کنند. در این پژوهش ۸ نوع سامانه نگه داری برای ۴ ناحیه مختلف این تونل در نظر گرفته شده و مقادیر جابجایی و ضریب اطمینان نرم افزار UDEC محاسبه شده است. سپس با روش LINMAP و با توجه به معیارهای ضریب اطمینان، آسانی اجرای سامانه، جابه جایی و نیاز به نیروی انسانی، سامانه نگه داری مناسب برای هر بازه ی این تونل، انتخاب شده است. سامانه نگه داری انتخاب شده برای هر ۴ بازه ی معرفی شده در این تونل، پیچ سنگ به درازای ۴ متر و با فاصله ۵/۱ متر در سقف و دیواره- های تونل است.

دوره ۱۵، شماره ۶۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

تحلیل مضامین و شیوه‎های تبیین تقابل‎های دوگانه در متون ادبی، یکی از روش‎های نقد در رویکرد ساختارگرایانه است؛ و برخی معانی پنهان متن را آشکار یا تفسیر می‎کند. در این مقاله به بررسی تطبیقی تقابل‎های جنسیتی در دو رمان دهه شصت شمسی (باغ بلور و دل فولاد) با دو رمان دهه هشتاد شمسی (نگران نباش و کافه‎پیانو) پرداخته شده است. سطح بررسی تقابل‎ها، دو عنصر بنیادین روایت؛ یعنی رویداد و شخصیت‎پردازی است. از تحلیل کلی تقابل‎هایی که در پس نگاه جنسیتی متون مورد مطالعه وجود دارد، برمی‏آید: ۱-در رمان‏های دهۀ شصت، دوگانه‏های سنت/تجدد؛ تقید/آزادی؛ پاکدامنی/روسپی‎گری؛ و افسردگی/سرزندگی مشترک هستند؛ ۲-در رمان‎های دهه هشتاد، تقابل‎های امروز/گذشته؛ تجرد/تأهل؛ واقع‎گرایی/آرمان‎گرایی؛ جنسیت روانی/ جنسیت فیزیولوژیک نسبت به تقابل‎های دو رمان دهه شصت متفاوت است و البته دوگانه‏هایی مانند تقید/آزادی؛ سنت/تجدد؛ و سرزندگی/افسردگی در رمان‎های دو دهه مشترک است.

دوره ۱۶، شماره ۶۳ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

در این تحقیق داستان مکتوب گاوخونی و فیلم اقتباسی آن بررسی شده و مسئله پژوهش این است که شیوه بیان نویسنده و کارگردان تحت تأثیر چه عواملی به یکدیگر دور و نزدیک می‏شود. روش تحقیق، توصیفی است و محدودسازی پژوهش با انتخاب یک عنصر ساختاری در روایت، یعنی شخصیت صورت گرفته است. دو زمینه اصلی مطالعه عبارت است از: ظرفیتهای متن کلامی برای تبدیل به متن سینمایی و خلاقیت خاص کارگردان دربه‏کارگیری نشانه‏های رسانه میهمان. دریافت نهایی پژوهش این است که در تبدیل متن ادبی به سینمایی، تأثیر ظرفیتهای نمایشی متن و خلاقیت اقتباس‏کننده نقش توأمان دارد.


دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

در کار حاضر، جریان سیال درون یک بلوک از مخزن هیدروکربنی و جریان سیال درون حفره چاه برداشت حفاری شده در این بلوک مخزن به صورت سه بعدی شبیه‌سازی شده است. برای این منظور، جریان سیال تک فاز تراکم‌ناپذیر درون مخزن هیدروکربنی بر مبنای قانون دارسی (جریان درون محیط متخلخل) و جریان سیال درون حفره چاه بر مبنای معادله ناویر-استوکس (جریان آزاد) به صورت همزمان حل شده است. اثرات مربوط به شرایط مرزی اعمال شده روی وجوه بلوک مخزن، میزان خارج از مرکز بودن محل حفاری چاه عمودی درون بلوک مخزن و تراوایی مطلق سنگ مخزن روی رفتار جریان سیال بررسی شده است. در هر مورد، مقدار شاخص چاه به صورت عددی و با استفاده از توزیع فشار و سرعت جریان سیال درون بلوک مخزن و فشار سیال در حفره چاه تخمین زده شده و با مقادیر تحلیلی مقایسه شده است. نتایج عددی نشان می‌دهد که علاوه بر مشخصات هندسی چاه و بلوک مخزن و جنس سنگ مخزن، نوع شرط مرزی اعمال شده روی وجوه بلوک، میزان خارج از مرکز بودن محل حفاری چاه روی شعاع موثر چاه و همچنین شاخص چاه تاثیرگذار هستند.

دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ یکی از آنتی‌ژن‌های امید بخش کاندید مرحله خونی برای توسعه واکسن مالاریا علیه انگل پلاسمودیوم است. تنوع ژنتیکی در آنتی‌ژن‌های حفاظتی که پدیده‌ای معمول در یک انگل پیچیده مانند انگل پلاسمودیوم است، باعث ایجاد چالش در توسعه واکسنی مؤثر علیه مالاریا شده که این پدیده، توانایی انگل برای فرار از پاسخ‌های ایمنی را افزایش خواهد داد. از این رو توسعه واکسن مالاریا، نیازمند ارزیابی پاسخ‌های ایمنی به فرم‌های مختلف آللی آنتی‌ژن‌های کاندید واکسن است. مواد و روش‌ها: در این تحقیق، دو فرم آللی آنتی‌ژن رأسی غشا- A۱ و B۱ پلاسمودیوم ویواکس و در سیستم اشریشیا کلی M۱۵-pQE۳۰ با استفاده از DNA ژنومی ‌جدا شده از افراد ایرانی با عفونت آشکار پلاسمودیوم ویواکس، بیان شد. پاسخ‌های IgG نسبت به هر دو آنتی‌ژن، در موش‌های BALB/c با پروتئین خالص امولسیون شده در ادجوانت فروند بررسی شد. علاوه بر این؛ تاخوردگی صحیح پروتئین‌های نوترکیب توسط آزمون IFA ارزیابی شد. نتایج: ارزیابی پاسخ‌های ایمنی نسبت به دو فرم آللی پروتئین نوترکیب آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس، نشان داد که پاسخ‌های IgG پس از سه بار ایمن‌سازی در موش‌ها برانگیخته شده و واکنش متقاطع، مشاهده شد. پایش پاسخ‌ها نشان داد که IgG حداقل تا یک سال پس از آخرین تزریق پایدار باقی مانده است. همچنین آنتی‌بادی‌های برانگیخته شده علیه هر دو فرم آللی پروتئین نوترکیب آنتی‌ژن سطحی اپیکال-۱ پلاسمودیوم ویواکس تزریق شده به موش‌ها، قادر به شناسایی فرم طبیعی آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس روی سطح مروزوئیت پلاسمودیوم ویواکس بودند. نتیجه‌ گیری: نتایج حاضر نشان دادند که پروتئین‌های نوترکیب آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس دارای اپی‏توپ‌های مشترکی با پروتئین طبیعی در سطح انگل است. همچنین این دو پروتئین به همراه ادجوانت فروند در موش‌های Balb/c ایمنی‏زا هستند و پاسخ‌های IgG پایداری را برانگیخته کردند که این پاسخ‌ها علیه دو فرم آللی آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس، تفاوت معنی‌داری نداشت. بنابراین واکنش متقاطع نشان داد که حضور چند ریختی در این آنتی‏ژن کاندید واکسن، چالشی برای توسعه واکسن مرحله خونی بر اساس آنتی‏ژن رأسی غشا-۱ در پلاسمودیوم ویواکس نیست.

دوره ۱۹، شماره ۷۸ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

در این پژوهش، که بخشی از یک تحقیق کلانتر دربارۀ فیلمها و فیلمنامه‏های بهرام بیضایی است، فیلم «باشو غریبه کوچک» با این پیشفرض، که مؤلفه‏های هویت را در گفتمانِ روایی خود بازنمایی کرده با رویکرد روایت شناسی بررسی شده است. روش تحقیق، توصیفی، و چارچوب نظری، یافته‏های رولان بارت در زمینۀ ساختار روایت است. بارت برای ساختار روایت، سه سطحِ کارکرد، کنش و روایت را تعریف می‏کند که سطح نخست جایگاهی تعیین کننده دارد. بررسی و تحلیل کارکردها با فهم دلالت رمزگان‏های پنجگانۀ تأویلی، کنشی، معنابُنی، نمادین و فرهنگی میسر است. در بازخوانی روایت شناسانۀ فیلم «باشو غریبه کوچک» به منظور درک معانی مرتبط با «هویت»، این نتیجه به دست آمد که رمزگانهای معنابُنی و رمزگانهای نمادین، بیشترین دلالتمندی را دارد و دلالت تکرار شونده و کانونی فیلم، اتحاد هویتهای خرد و میانه در پرتو هویتهای کلان اجتماعی است.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱