استادیار گروه ادبیات انگلیسی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران ، mhosseini.@basu.ac.ir
چکیده: (85 مشاهده)
بررسی تشابه مضمونی و تأثیر و تأثر شاعران و نویسندگان از/ بر یکدیگر ضرورت دارد چرا که به درک بهتر آثار آنان کمک میکند. این پژوهش، از رهگذر فولکلور تطبیقی، به بررسی مشابهت مضمونی شعری از سعدی و داستانی از بوکاچو میپردازد و به پرسشهای زیر پاسخ میدهد: آیا مشابهت مضمونی میان شعر «اسب تازینهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» از مقولۀ توارد و تشابه است، یا از مقولۀ تأثیر و تأثر؟ آیا این تشابه مضمونی از مقولۀ «قصههای سرگردان» یا «قصههای بینالمللی» است؟ آیا احتمال دارد هر دو از یک منبع مشترک متأثر باشند؟ به علت وجود قرب تاریخی ـ جغرافیایی، و وجود وسایل و طرق مشخص نقل و انتقال (مانند جنگهای صلیبی، اسپانیای سدههای میانه، و تجارت با کشورهای خاور نزدیک) حکایت «اسب تازینهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» بوکاچو بر خلاف مشابهت مضمونی نه از مقولۀ توارد و تشابه بل از مقولۀ تأثیر و تأثر است و تصور اخذ و اقتباس مستقیم این دو داستان از یکدیگر بعید و آشنایی بوکاچو با داستان سعدی و حتی عوفی، مقدم بر سعدی، نامحتمل است. به علاوه، به خاطر شباهتهای زیاد در جزئیات، در مشابهت مایگانی و در ترتیب و توالی دو داستان، شاید بتوان دو داستان را دو روایت از یک نوع داستان دانست که هر دو داستان از یک اصل منشعب شدهاند. به احتمال زیاد روایت شفاهی یا کتبی اصل عربی این داستان به وسیله صلیبیها و از رهگذر زبان لاتین به عنوان زبان میانجی به اروپا راه یافته و بوکاچو از آن متأثر شده است