استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده: (9381 مشاهده)
سینماگران، برنامهسازان تلویزیون، کارشناسان ادبیات و مخاطبانی که با سطح متوسطی از سواد ادبی و سینمایی- تلویزیونی، فیلمهای اقتباسی را میبینند، معیارهایی متفاوت برای ارزیابی دارند. به همین قیاس، مبانی نظری مختلفی در مطالعات تطبیقی اقتباس وجود دارد. بررسی فیلمهای اقتباسی و مقایسۀ آنها با منابع ادبی میتواند با رویکرد مطالعات فرهنگی انجام گیرد که سرشتی بینرشتهای دارد و بیشتر بر بازخوردهای فرهنگی تکیه میکند. یکی از اهداف پژوهشهای بینرشتهای کمک به بازسازی فرهنگ است که با تعامل علوم و هنرها تسریع میگردد. بررسی مناسبات سینما و تلویزیون با مجموعه قصههای هزار ویک شب نشان میدهد اقتباسهایی که توانستهاند این اثر را با همان نقش فرهنگی- تاریخی خود بازتولید کنند، موفقیت بیشتری داشتهاند. این اقتباسها به ساختار اثر وفادار بودهاند. دلیل موفقیت اقتباسهای وفادار به هزار و یک شباین است که درونمایه از ساختار برمیآید و حذف الگوی درونمایه در فیلمهای اقتباسی، مخاطبان مشترک کتاب و فیلم را راضی نمیکند. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. کنارهمگذاری تحلیلهای ساختاری و دریافتهای معنایی هزار و یک شب، همراه با رجوع به نظریههایی که بین اندیشه و ساختار به یک رابطه بلاغی قائل هستند، نشان میدهد چگونه اقتباسهای وفادار از هزار و یک شب به بازتولید تأثیر فرهنگی این متن میپردازند.
دریافت: 1393/6/23 | پذیرش: 1394/3/27 | انتشار: 1395/5/1