1- دانشگاه تربیت مدرس ، drdorri_3415@yahoo.com
2- دانشگاه هرمزگان
چکیده: (2944 مشاهده)
جهان هدایت، جهان اشباعشده از مفهوم نیهیلیسم است؛ جهانی فاقد معنا و سرشار از تضادها و تناقضهای چند بُعدی و پیچیده. آثار داستانی، تابلوهای نقاشی، ترجمهها و بقیه شؤون حیات فرهنگی صادق هدایت به صورت مستقیم و غیرمستقیم تحتتأثیر تکانههای شدید نیستانگاری هستند. در طرف دیگر، یووال نوح هَراری قرار دارد که سالها پس از هدایت، از چشماندازی تقریباً یکسان به مسائل بنیادینی از قبیل انسان، خداوند و هستی پرداختهاست؛ بر این اساس، مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر، تبیین و سپس تطبیق نوع نگاه هراری در کتاب پرمخاطب و مشهور انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر و صادق هدایت در داستانهای کوتاه، نسبت به سه مؤلّفه بنیادین خداوند، انسان و هستی و سپس تبیین خاستگاه چنین برداشتهایی است. ذکر این نکته ضروری است که تطبیق نظر این دو نویسنده و تحلیل اندیشههای آنها که گاه در تعارض با آموزههای مبین انسانی-اسلامی قرارمیگیرد به معنی تأیید توسط نویسندگان مقاله نیست و دیدگاه انتقادی مطرح شده در جای جای مقاله فلسفه پوچانگارانه ایشان را به چالش میکشد. نتایج حاصل از تشریح و تحلیل آثار مذکور با رویکرد تطبیقی و بر پایۀ مکتب آمریکایی، نشان میدهد هر دو نویسنده در نسبت با مؤلّفههای مورد نظر همسو هستند و در این میان، مسیر آنها از مجرای علم مدرن و بهصورت اخصّ از آراء زیستشناسان عبور کردهاست. خداناباوری، افول انسان و در نهایت انحطاط جهان، ازجمله مهمترین وجوه اشتراکی است که میان هدایت و هراری برجسته شدهاست. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و جمعآوری اطلاعات نیز بر مبنای جستجوی کتابخانهای بودهاست.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات تطبیقی در کشورهای مختلف دنیا با رویکرد تحلیلی انتقادی دریافت: 1399/10/15 | پذیرش: 1400/1/14 | انتشار: 1400/3/10