1- عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فرانسه و لاتین، دانشگاه شهید بهشتی ، danialbasanj@yahoo.com
2- دانشجوی دکترای ادبیات فرانسهدانشگاه شهید بهشتی، گروه زبان و ادبیات فرانسه و لاتین
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه و لاتیندانشگاه شهید بهشتی
چکیده: (2508 مشاهده)
ابراهیمی در این کتاب داستان عشقی را تعریف میکند که از دوستیِ کودکانۀ دونفر ریشه گرفته و در جوانی به شکوفایی رسیده و در کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم توصیف شده است. این رابطه بیش از آنچه به زمان مربوط باشد وامدار مکان است. در اجتماعات بشری، شهر به عنوان مرکز اتفاقات شناخته میشود و داستان نادر ابراهیمی در شهری میگذرد که جلوه آن در بار نخست سکونت، هیچ شباهتی به شهری که بعدها روایت میشود، ندارد. این امر از منظر نقد مضمونی و جغرافیای ادبی که معتقد است بیرون درون را روایت میکند، قابل بررسی و تحلیل است. در این پژوهش از نظرات میشل کولو بهره گرفتهایم تا شاهد استحاله شهر باشیم که همپای راوی/قهرمان داستان تغییر میکند، و چرایی این تغییر در داستان زندگی پرسوناژ نهفته است. در واقع این متد معتقد است که بررسی جغرافیای متن، دسترسی و درک جهان متن را ساده میکند ولی در انتها خواهیم دید علاوه بر این، شهر همتای قهرمان حضور فعال دارد و میتواند بهعنوان یکی از پرسوناژها مطرح باشد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
روش تحقیق در ادبیات تحقیقی دریافت: 1399/3/26 | پذیرش: 1399/6/30 | انتشار: 1399/11/10