جستجو در:
بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم انسانِ دیگر جایگاه تازهای در فلسفهی غرب پیدا کرد. مسئلهی مواجهیِ انسان با انسانی دیگر، منجر به طرح نظریهی "دیگری" به مثابه "غیریت" شده است که سرانجام به امر اخلاقی منتهی میشود. در راستایِ این تغییراتِ اخلاقمحور، امانوئل لویناس واقعیتِ هستیِ دیگری را مطرح میکند و حضور و جایگاهش را در زندگی، هویت و احساسات ما گریزناپذیر میداند. دراین پژوهش به تحلیل روابط عاطفی میان شخصیتهای دو رمان «دو منظره» اثر غزاله علیزاده و « مادام بواری» اثر گوستاو فلوبر بر مبنای آرای فلسفی لویناس میپردازیم. این پژوهش را با بررسی مبانی فلسفی- نظری لویناس در باب مسئلهی "دیگری" آغاز میکنیم. در بخشهای بعدی خواهیم دید که یکی از درونمایههای اصلیِ آثار فلوبر و علیزاده، اهمیتِ جایگاهِ "دیگری" در روابط شخصیتهاست. سپس به مطالعهی وجوه مختلف مفهوم "دیگری" همچون "چهره"، "احساس مسئولیت" و "امر زنانگی" خواهیم پرداخت و در آخر با تحلیل این ابعاد در بازخوانی روابط میانِ شخصیتها، نوشتهی خود را به اتمام میرسانیم. در مجموع، محور اصلی این پژوهش، شرح و بررسی چگونگی مواجههی شخصیتهای این دو رمان، هریک در موقعیتِ زیست خود، با امرِ "دیگری" است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |