دانشگاه تبریز
چکیده: (8297 مشاهده)
پر واضح است که نظریات «تصویر شناسی» و «بینامتنیت» که بر قاعدۀ قیاس استوار هستند، به ترتیب با مفاهیم «نویسنده» و «نوشتار» پیوند خوردهاند. به همین ترتیب، میتوان نوعی مقایسه را متصور شد که این بار متوجه بعد «خواننده» است و در نتیجه به مسألۀ «فهم» مرتبط میشود. در واقع، پایۀ بحث پیش رو اعتقاد به این امر است که، صرفنظر از نوع ادبی که یک اثر متعلق به آن است، درک آن نوعی «دریافت حسی» است که بواسطۀ نوعی «برابرسازی دیداری» توسط خواننده شکل میگیرد. در واقع، فهمیدن یک متن، جدا از اینکه متن موردنظر چه اندازه در برانگیختن تصاویر ذهنی نزد خواننده تواناست، بهطور اجتنابناپذیری با نوعی ارجاعدهی به جهان خارج پیوند دارد. به بیان ساده، میتوان گفت خوانش نوعی اقتباس تصویری است، بطوریکه هر لحظه از آن یک لحظه یا سکانس از یک فیلم تصنعی میباشد. با توجه به این امر که هر خواننده، بنابر داشته (داده)های روانی-اجتماعی-فرهنگی خود نسخۀ خاص خود را از رمان ایجاد میکند (میبیند)، ما بر این باوریم که این امکان وجود دارد که به عنوان یک نظریه در حوزۀ مطالعات تطبیقی ادبیات این بار مقایسه را میان متن و بازنمودهای ذهنی گوناگونی که از آن نزد خواننده های مختلف ایجاد میشود درنظر بگیریم. در نتیجه، در این نوشته قصد داریم تا از ورای یک تحقیق نشان دهیم چه عناصری در این مقایسه، یا به بیان بهتر «انطباق»، دخیل هستند و چگونه خوانندههای مختلف تصاویر ذهنی متفاوتی در برخورد با یک متن واحد میسازند، یعنی چه اصولی نزد همۀ آنها مشترک است
نوع مقاله:
پژوهشی |
موضوع مقاله:
آسیب شناسی مکاتب و رویکردهای ادبیات تطبیقی دریافت: 1396/10/25 | پذیرش: 1398/3/25 | انتشار: 1398/3/25