دوره 10، شماره 1 - ( 1401 )                   جلد 10 شماره 1 صفحات 52-32 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار ادبیات انگلیسی، دانشگاه علامه طباطبائی ، farahmand@atu.ac.ir
چکیده:   (1981 مشاهده)
رمان‌‌‌های‌ فراداستانی‌‌‌‌ تاریخ‌‌‌‌‌‌‌نگارانه‌‌، که‌‌‌ گونۀ‌‌‌‌ پسامدرن‌‌‌ رمان‌‌های ‌‌تاریخی‌‌‌‌‌‌‌‌اند، ‌عینیت‌ و مرجعیت‌‌‌‌ تاریخ‌‌ را به‌‌‌ پرسش‌‌‌‌ می‌‌‌گیرند‌ و می‌‌کوشند‌، از رهگذر‌ بازنگری‌ در‌ محتوای‌‌ ‌مستندات‌‌ تاریخی‌ و بازنویسی‌‌‌‌ ‌روایت‌‌‌های‌‌‌‌ پذیرفته‌‌‌‌شده‌‌‌،‌ ‌تاریخ‌‌‌ ‌را‌‌‌ ‌مفهومی‌‌‌‌ متکثر‌‌ و ‌متن‌‌‌‌‌بنیاد‌‌ ‌نشان‌‌‌ دهند‌. ‌تاریخ‌‌‌ در‌‌ این‌‌‌ رمان‌‌‌‌ها‌‌‌ ‌‌ماهیتی‌‌‌‌‌ ‌‌بینا‌‌‌متنی‌‌‌‌ ‌دارد‌‌ و ‌برساخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌گفتمانی‌‌‌‌‌ ‌‌‌است. در این مقاله، با بررسی‌ دو رمان‌‌‌ زمین آبگیر ‌نوشتۀ‌‌ گراهام ‌‌‌سوییفت (1983) از ادبیات انگلیسی و دیلماج ‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌‌قلم‌‌‌‌ حمیدرضا شاه‌‌آبادی (1385)‌ از ادبیات فارسی ‌نشان‌‌ می‌‌‌دهیم‌ که‌‌‌‌ ‌چگونه‌‌‌ ‌رمان‌‌‌های‌‌‌ ‌فراداستانی‌‌‌‌ِ‌‌ ‌تاریخ‌‌‌‌‌نگارانه‌‌‌‌ ‌‌‌توانسته‌‌‌‌‌اند‌‌‌‌ عرف‌ و معیارهای‌‌‌‌ ‌داستان‌‌‌‌ تاریخی‌‌‌‌ ‌را‌‌‌ متحول‌‌‌‌‌‌ سازند. دلیل اصلی انتخاب این دو رمان این است که با استفاده از شگردهای روایتیِ پسامدرن مثل نقیضه‌پردازی و استفاده از بینامتن‌ها و پیرامتن‌ها نشان می‌دهند که‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌گفتمانِ‌‌‌‌‌ تاریخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌به‌‌‌‌‌‌‌‌‌واسطۀ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌زبان‌‌‌‌‌‌ برساخته‌‌‌‌‌ ‌‌می‌‌‌‌شود، از این رو ‌‌نمی‌‌‌توان‌‌‌‌‌ ‌‌روایت‌‌‌ تاریخی‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌را‌‌‌‌‌‌ قطعی‌‌‌،‌‌‌ خنثی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌‌‌ ثابت‌‌‌ و ‌‌‌‌‌‌‌‌بی‌‌‌‌‌‌‌زمان‌‌‌‌‌‌‌‌ دانست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. در بررسی این رمان‌ها از آرای نظریِ لیندا هاچن و پاتریشا وُو استفاده شده است.
 
متن کامل [PDF 442 kb]   (489 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی اصیل | موضوع مقاله: ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی
دریافت: 1400/10/11 | پذیرش: 1401/4/6 | انتشار: 1401/3/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.