دوره 8، شماره 1 - ( 1399 )                   جلد 8 شماره 1 صفحات 87-64 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانش‌جوی دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان، دانشکده علوم انسانی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران
2- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد یزد.دانشگاه آزاد اسلامی، یزد، ایران. ، drmodarreszadeh@yahoo.com
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی، واحد یزد.دانشگاه آزاد اسلامی، یزد، ایران.
چکیده:   (4154 مشاهده)
یکی از شگردهای مطرح در گستره سبک‌شناسی، مقایسه آثار ادبی مشابه با هم در دوره‌های گوناگون تاریخی است که نتیجه این شباهت‌ها و تفاوت‌ها، رمز و راز برتری شاعری بر دیگری و نیز میزان تأثیرگذاری‌های زبانی و تاریخی و فرهنگی بر متن ادبی، نشان خواهد داد. با نگاهی گذرا به اشعار سبک هندی و اصفهانی، به‌وضوح می‌توان گرایش فزاینده سرایندگان آن‌ها را در به‌کارگیریِ شگردها و فنون شاعری نسبت به پیشینیان دریافت. فنون و ابزاری که در جنبه‌های مختلف (فرمی و محتوایی) سبب فاصله‌گیری گفتار سراینده بر روی زنجیره زبان، از هنجار و زبان معیار و نزدیکی آن به زبان ادب و شعر می‌شود. در این راستا، تعیین سبک یک شاعر نیز، تشخیص و شناسایی همین ابزارها و شگردها در بسامد است که از شاعری به شاعر دیگر متفاوت هست و این‌چنین است که سبک‌های فردی به وجود می‌آید. بر این اساس، باید گفت که تفاوت اصلی شیوه شاعران سبک اصفهانی و هندی در میزان رویکرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون‌های مرسوم ادبی (motiv) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل به‌عنوان سرآمد سبک هندی می‌کوشد که تحت‌تأثیر سبک اصفهانی نباشد (نظریه اضطراب تأثیر)؛ به‌گونه‌ای که این رویکرد در برابر شاعران سبک عراقی با شدّت کمتر و در برابر امثالِ صائب با شدّت بیشتر، صورت گرفته است.
 
متن کامل [PDF 593 kb]   (1138 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی کیفی | موضوع مقاله: پژوهشهای تطبیقی
دریافت: 1397/10/7 | پذیرش: 1398/7/30 | انتشار: 1399/1/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.